چسبندگی چالش‌های اجتماعی

آقای عباس عبدی در سایت خود، یادداشتی در این خصوص نوشته‌اند که موضوعات اجتماعی از برخی جهات نسبت به سایر چالش‌های اقتصادی و سیاسی از  اهمیت بیشتری برخوردار هستند.

متن تلخیص‌شده‌ی این یادداشت را در ادامه بخوانیم:

@@@@@@@@@@@@@

دریک ارزیابی کلی، جامعه ایران سال 1390 را در حالی به ‌پایان می‌رساند که چهار چالش اصلی و عمده آن نه‌تنها تخفیف نیافته که بحرانی‌تر هم شده است.

1- درحوزه سیاست داخلی، شکاف میان اصلاح‌طلبان و حکومت همچنان باقی‌ است و حتی عمیق‌تر هم شده است، و مهمتر این است که شکاف درون ساخت سیاسی نیز بصورت فزاینده‌ای رو به گسترش است. 

فزایندگی آن از اعتصاب و قهر 11 روزه رئیس دولت آغاز شد و اکنون به طرح سوال از رئیس دولت رسیده است.

2 – شکنندگی اوضاع سیاست خارجی نیز با ابتدای سال قابل مقایسه نیست.

تحولات منطقه، اوضاع سوریه، تنش در خلیج‌ فارس، تحریم نفت و اتهامات متعدد و متقابل میان ایران و اسرائیل یا غرب، مصداق این وضع است و هیچ چشم‌اندازی هم درجهت تخفیف این تنش‌ها حداقل در کوتاه مدت دیده‌ نمی‌شود.

3 – عدم تعادل‌های اقتصادی نیز بیش‌ از هر مورد دیگری برای مردم و مقامات ملموس و قابل سنجش است.

رشد روزافزون تورم در نیمه‌ دوم سال، جهش شدید در قیمت ارز و طلا و سکه، و جهش نسبی در قیمت مسکن، همچنین توخالی درآمدن کلیه وعده‌های ایجاد اشتغال و افزایش بیکاری، بحران در تهیه و انتقال ارزهای معتبر برای واردات و… گوشه ای از مشکلات این حوزه است.

4 – در کنار این چالش‌ها باید به وضعیت حوزه اجتماعی پرداخت، حوزه‌ای که در چند سال اخیر، بیشتر شاخص‌های مربوط به آن به‌ سوی ناهنجاری فزاینده بوده‌اند.

شاید یک نمونه آن که مشتی از خروار است، نحوه واکنش مردم به اظهار نظر بی‌پایه‌ای درباره احتمال بروز قحطی بود که در طی یکی‌ـدو روز، مردم از ترس قحطی احتمالی! بسیاری از اجناس مغازه ها را خریداری و ذخیره کردند.

این رویداد را می توان مقایسه کرد با زمان جنگ، که هرروز بمباران بود و بنادر و راه‌ها بمباران می‌شدند، و درآمد ارزی به اندازه‌ای کم شده بود که حتی به ‌سالی 7 میلیارد دلار هم رسیده بود (کمتر از درآمد ناشی از صادرات نفت یک‌ ماه فعلی کشور) و مردم با محدودیت‌های متعدد در تامین مایحتاج روزانه خود مواجه بودند،

ولی نه تنها چنین هجومی برای تبدیل نقدینگی خود به طلا و ارز و نیز تهیه ذخایر غذایی نداشتند، بلکه همان مقداری را هم که داشتند، در مواقع لازم به دولت و جنگ هدیه و کمک می‌کردند.

از سوی دیگر بروز مشکلات متعدد اجتماعی در سطح عینی مثل فساد اداری؛ که گمان نمی‌کنم درچهار دهه گذشته تا این ‌حد گسترش داشته است، یا مواردی همچون طلاق و خشونت و تعداد پرونده‌های دادگستری… و نیز در سطح ذهنی، مثل کاهش شاخص اعتماد اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر و نیز کاهش رضایتمندی از محیط اجتماعی، بی‌تفاوتی اجتماعی، ازمیان رفتن بصیرت اجتماعی مجموعا جامعه را مواجه با یک چالش عمیق و گسترده اجتماعی کرده‌ است، که آثار و عوارض آن کمتر از سه چالش پیش‌گفته نیست، هرچند از آن‌ها متاثر است.

درمورد هرکدام از سه‌ چالش پیش‌گفته می توان تصور کرد که هر یک از آن‌ها براثر یک اقدام‌ مشخص، از وضعیت بحرانی خارج شوند.

مثلا تغییر در سیاست‌هسته‌ای (اعم‌از این‌ که درست باشد یا غلط)‌ منوط به یک تصمیم سیاسی است و هیچ مانع دیگری ندارد و چنین اقدامی در یک لحظه می‌تواند فضای سیاست خارجی کشور را دچار تحولی جدی کرده و آن را تغییر مسیر دهد.

تغییر در برخی سیاست های اقتصادی و نیز مسائل سیاست داخلی نیز چنین است، همچنان‌ که در سیاست‌های اقتصادی حکومت در نهایت پذیرفت نرخ بهره را بالا ببرد و جهت‌گیری رفتار سرمایه و پس‌انداز را تغییر دهد، اقدامی که می توانست خیلی پیش از این ‌هم رخ دهد.

بنابراین در هر سه چالش می‌توان امیدوار بود که اقداماتی انجام شود و مسیر حرکت جامعه را در آن زمینه به سرعت تغییر جهت دهد،

ولی چالش اجتماعی از این نوع نیست. هیچ تصمیم مشخص و معینی وجود ندارد که اتخاذ و اجرا شود تا بر اثر آن بلافاصله یا با فاصله زمانی اندک مسیر حرکت مشکلات اجتماعی بهبود یافته و تغییر جهت دهد.

درواقع چسبندگی مسائل اجتماعی خیلی بیشتر از مسائل سیاسی و اقتصادی است، وبه همین دلیل است که باید نسبت به‌ آن حساسیت ویژه‌ای داشت.

متاسفانه به دلایل متعددی حساسیت‌های آشکار و عمده افکار عمومی و رسانه‌ها به مسائل و سه چالش‌ اولیه و پیش‌گفته است، و تمرکز کمتری به مشکلات و چالش‌های اجتماعی از خود نشان می‌دهند.

ما می‌توانیم فرض‌ کنیم که علی‌رغم تمام ناامیدی‌ها و حتی بدبینی‌ها، سال جدید را درحالی آغاز کنیم که براثر تصمیمات فرضی اتخاذ شده، هر سه چالش اول تخفیف یافته درجهت بهبود قرارگیرند،

ولی مطلقا نمی توانیم چنین فرضی را درباره چالش‌ها و بحران‌های اجتماعی کنیم. موضوعی که به ذهن و رفتار مردم مربوط می‌شود، انعطاف‌پذیری آن کمتر از آن است که با یک یا چند تصمیم خاص بهبود یابد.

برای انتشار در ماهنامه صنعت و توسعه شماره اسفند 1390

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *