یادداشت امروز من در روزنامهی شرق؛ به موضوع shale oil میپردازد و اظهارنظرهای متفاوتی که در این خصوص ارائه میشود:
==================
یکی از مواردی که این روزها (و خصوصاً بعد از تصمیم اخیر اوپک) به طور فزایندهای وارد ادبیات اقتصاد انرژی شده ، مقولهی « نفت شیل» یا «shale oil» است.
عمدهی تحلیلهایی که در مورد قیمتهای جاری و آتی نفت ارائه میشود؛ به همین وضعیت «نفت شیل» مرتبط دانسته میشود.
اظهارنظرها در این زمینه؛ بعضاً متناقض هم هست.
عدهای بر این باورند که کشورهای غربی چرخهی قیمتها را به گونهای مدیریت خواهند کرد که تولید نفت شیل؛ به حالت غیر اقتصادی درنیاید.
برخی دیگر معتقدند که کاهش قیمت نفت تا این میزان فعلی، اگر برای چند ماه ادامه داشته باشد، میتواند بر توسعه منابع شیل تاثیر منفی جدی بگذارد و هدفی را که گفته میشود عربستان در پی آن است، ( یعنی کاهش سودآوری پروژههای شیل و افزایش سهم بازار اوپک ) محقق کند.
عکس مربوط به پروژهی تولید نفت شیل در شرکت شورون است.
به طور کلی باید دانست که علی رغم اختلاف نظرهای اولیه ، در نهایت اعضای اوپک به این جمع بندی رسیدند که عقب نشینی و کاهش تولید نفت اوپک ؛ چارهی کار برای مقابله با وضع کنونی بازار نفت نیست و باید با کاهش بیشتر قیمتها مدارا کرد تا نفت شیل مزیت خود را از دست داده و بازار دوباره به تعادل برسد.
با تمام این توصیفات اما جالب است که بدانیم که هیچ کدام از مراجع تحلیلی و کارشناسی؛ تا کنون تعرف دقیق و جامعی را از پدیدهای به نام «نفت شیل» ارائه نکردهاند.
به عبارت دیگر؛ این چه پدیدهای است که تمامی مناسبات را در بازاری به این اندازه از اهمیت و وسعت؛ تحت تاثیر خودش قرار داده است؟
سؤال دیگر این است که «قیمت تمامشدهی تولید و بهرهبرداری از نفت شیل» چه قدر است؟
به نظر میرسد که به همان دلیلی که ذکر شد؛ هنوز اطلاعات دقیقی در محافل کارشناسی در این زمینه جمعآوری نشده است.
در عین حال، مقامات رسمی و کارشناسی هم ارقام متفاوتی را اعلام میکنند. این ارقام قبل از آنکه منشاء علمی و محاسباتی داشته باشند؛ عمدتاً منشاء توصیفی دارند. بدین صورت که نرخ قیمتتمامشدهی این نوع از نفت، تابعی از برآورد کوتاهمدت و یا میانمدت از قیمتهای «نفت متعارف» در بازار است و با هر نوسانی در قیمت نفت، این «رقم» هم مجال تغییر پیدا میکند.
قسمت زیادی از پاسخ به این سوال که «قیمت تمامشدهی نفت شیل چقدر است» در واقع مربوط به مرزبندیهای فنی و زمینشناسی است. چرا که هرکدام از پدیدههای فوق؛ در واقع دارای بار فنی و علمی و مالی و اقتصادی مخصوص به خود هستند که الزاماً با پدیدهی «نفت شیل» قابل اجماع نیست.
گزارشات متعددی در دست است که نشان از رفتارهای ناهمگون زمینشناسی منابع فوق دارد. قیمت تمامشدهی تولید نفت از منابع نامتعارف، به هیچ روی از پیوستگی خاصی برخوردار نیست و بر حسب منطقهبهمنطقه فرق دارد و حتی ممکن است در یک منطقهی خاص هم با یکدیگر تفاوتهایی داشته باشد.
به همین خاطر است که مجامع علمی عمدتاً در مقام پاسخگویی، سعی دارند از روش پاسخگویی تفکیکی استفاده کنند. برای مثال در منطقهی آلبرتا در کشور آمریکا (که گفته میشود یکی از گنجهای منابع نامتعارف است) شاهد تفاوتی حدود ۴۰ دلاری هستیم (از ۴۰ تا ۸۰ دلار).
گزارشها حاکی است که هزینه انواع منابع نامتعارف نفتی در این منطقه، بر حسب سازندهای زمینشناسی و همچنین نوع فنآوریهای لازمه، با یکدیگر فرق دارد. در بهترین حالت، برخی از انواع این منابع (و نه همهی آنها) بین ۵۰ تا ۷۰ دلار هزینه داشته ( برای برخی از منابع ناهمگون، بین ۷۰ تا ۹۰ دلار ).
در عین حال، استخراج و تولید از این منابع (یعنی منطقهی آلبرتا) در مقایسه با منابع مشابه در کانادا؛ عموماً مستلزم هزینههای بیشتری است.
نکتهی دیگر این که مانند مخازن نفتی متعارف، عملاً رفتارها و مختصات مخازن نامتعارف، میتواند کاملاً متفاوت باشد. مثلاً ممکن است در یک مخزن؛ شاهد تولید گاز هم باشیم (در قالب «گاز خشک» و «گاز تر» به همراه برخی مایعات دیگر به عنوان یک محصول جانبی).
چنین مصادیقی عملاً به پیچیدگیهای محاسباتی مربوطه دامن زده و عملاً طیف گستردهای از پارامترهای زمینشناسی؛ سرمایهای؛ فنی؛ تکنولوژیک، حقوقی؛ حسابداری و اقتصادی را وارد جریان محاسبه میکند که باعث صعوبت محاسبات میگردد.
احتمالاً به همین دلیل است که محافل کارشناسی کشور، تا کنون موفق به ارائهی یک رقم دقیق و جامع و « قابلقبول» از هزینههای تمامشدهی تولید نفت شیل نشدهاند.
واقعیت این است که حتی مراجع آماری انرژی، تا حد امکان از ارائهی یک دقم دقیق در این مورد؛ پرهیز دارند. اما رسانههای داخلی ، به طور مرتب این آمارها را تولید کرده و به مصرف تحلیلهای خود میرسانند.
بنابراین به نظر میرسد کارشناسان و تحلیلگران نفتی میبایستی در هنگام ارائهی اظهارنظرهای خود، تامل بیشتری به خرج دهند.
از یاد نبریم که فشارهای غرب از طریق اهرم اوپک، تا این لحظه مؤثر واقع شده و از این رهگذر همواره از کارکرد « لولوی نفت شیل» در محافل رسانهای به نفع خود بهره برده است