چند وقت پیش در مورد کتاب «نیمهی غایب» اثر حسین سناپور نوشتم و گفتم که سناپور در جایی اظهار داشته كه به خاطر قرار گرفتن در این موقعیت تاریخی، پدیدهی عشق برای دانشجویان صرفا مواجهه با تنگناهای بیرونی نخواهد بود و بلكه رو در رو شدن با درون و گذشتهی خود آنها هم هست. این دانشجویان؛ خواه بچهی روستاهای لاهیجان باشند(فرح) وخواه در یك خانوادهی مرفه سنتی بزرگ شده باشند (فرهاد) و چه در خانوادهی یك مقام عالیرتبهی اداری (سیندخت) و یا اصلا در هر جای دیگری كه نمیدانیم كجاست (بیژن)، همه و همه معلق و در جستجوی نیمهی غایب خود هستند.
اما در همانجا تاکید کردم که من شخصا این طرز نگاه را به این كتاب نمیپسندم و معتقدم سناپور در حال رد گم كردن و آدرس غلط دادن در مورد فاكتهایی است كه در كتابش میدهد كه شاید دلیلش هم برای همهی ما معلوم باشد و به نظرم نمونهای از همان نبوغ ذاتی یك نویسند به شمار میرود.
حالا در تایید صحبتهای من، اینجا را ببینید که مجوز تجدید چاپ این رمان، لغو شد.
گفتنی است که یکی دیگر از رمانهای سناپور با عنوان «لب بر تیغ» از اردیبهشت 1385 تا کنون در انتظار مجوز چاپ است.
در رمان «نیمهی غایب»، سناپور با زیركی خاص خود و علاقه به جریانات دانشجویی، ظاهرا سالهای اواخر دههی 1360 را كه رفتهرفته حركتهای دانشجویی در حال سر باز كردن بودند، انتخاب كرده است.
داستان رمان دوم سناپور هم با عنوان «ویران میآیی»، در دههی 1370 میگذرد و اشارهی مستقیمی به فعالیتهای سیاسی دانشجویی در آن دوران و همچنین پنهانكاری و سازشگری سران جنبشهای سیاسی دانشجویان با دولتمردان دارد. حسین سناپور با ضرافت و دقت به این مهم میپردازد كه همهی آنهایی كه با اخلاص و صداقت وارد اینفعالیتهای سیاسی دانشجویی شدند، در نهایت خسته و دلزده و افسرده و آسیبدیده به گوشهی خود خزیده و در عوض، سران این جنبشها با زدوبندهای سیاسی، به پستهای مهم و نان و آبدار رسیدند.
——————
پینوشت: اینجا را هم ببینید که مدیر ادارهی کتاب وزارت ارشاد اظهار داشتهاند که تعدد چاپ دلیل نمیشود که وقتی اشتباهی صورت گرفته، جلوی آن گرفته نشود.