…. یکی از دوستان (احتمالاً با هیجان) پیامک زد بهم که: «فوری: خاتمی آمد»!
خودم را زدم به باسترکیتونی و متقابلاً بهش پیامک زدم که: «مگه جایی رفته بود؟!».
نوشت برایم که: «آره. رفته بود گل بچینه»! …
…. اگر «خاتمی» بیاید و بروید به ایشان رای بدهید: مثل این میماند که تمام جاده خاکیای را که آمدهاید؛ دنده عقب برگردید بلکه برسید به جادهی آسفالتهای که همان اول هم تویش بودید و معلوم نیست چرا زدهاید به جاده خاکی!
اگر «موسوی» بیاید و بروید به ایشان رای بدهید: مثل این است که از مشهد راه بیفتید سمت تهران. اما وقتی رسیدید به پاکدشت، دنده عقب بگیرید و تا خودِ مشهد با دنده عقب برگردید چون یادتان رفته بوده گوشی موبایلتان را بردارید!
اگر «کروبی» بیاید و بروید به ایشان رای بدهید: مثل این است که اصلاً بیرون نرفته باشید و قصد تکان خوردن از جایتان نداشته باشید. تهران سرجاش است مشهد هم سرجاش، شماهم سرجاتان!
اگر «احمدینژاد» بیاید و بروید به ایشان رای بدهید: مثل این است که توی قطاری که درش نشستهاید و مقصدش هم تهران است، یکدفعه تصمیم بگیرید بروید تهران! (خب بابا، خودش که داره میره. چه کارییه؟!)…
کل این مطلب را در سایت فرهاد جعفری ببینید