یادداشتی است که در روزنامهی اعتماد ملی مورخ ۲۸ خرداد ۸۷ به چاپ رسیده و میتوانید در اینجا هم ببینید
مدتی است که واژهی” فیل سفید” در رسانههای کشور به یکی از مباحث مطرح حوزهی اقتصاد تبدیل شده است. این مفهوم ناظر بر بیدقتی و آشفتگی در انتخاب سیاستهای سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه است. این آشفتگی میتواند ناشی از منویات سیاسی و یا منبعث از برداشتهای ناصحیح از وضعیت موجود و یا انتخاب سیاستهای غلط و اشتباه یاشد. به هر حال، دخالت بیش از حد دولت در امور اقتصاد( که اغلب با بهانه هایی همچون حصول اطمینان از رعایت عدالت و توزیع ناعادلانهی ثروت و … قابل توجیه است)، و بالطبع سایهافکنی سنگین دولت در تمامی ارکان فعالیتهای اقتصادی، خواه ناخواه موجبات کمرنگتر شدن ادراک اقتصادی موضوع سرمایهگذاری و پناه بردن تصمیمگیران به مقتضیات مشکوک و تردیدهای ابهامآمیز میگردد. لذا به رغم مرارت فراوان تامین مالیی سرمایهگذاریها در کشورهای در حال توسعه،عملا این فعالیت مهم و تاثیرگذار اقتصادی، وارد چرخهی ناکارایی و اتلاف منابع گردیده و به هیچ نیجهی مطلوبی منتج نمیشود( یا حداقل اینکه به نتایج دلخواه نمیرسد).
مطلب حاضر از نشریه business report اقتباس و ترجمه شده که مثال جالبی را در مورد یکی از مصادیق این فیلهای سفید مطرح میکند. موضوع مربوط به یک کارخانهی بزرگ محصولات لبنی در ونزوئلا است که اتفاقا توسط متخصصین ایرانی راهاندازی شده است. خواهیم دید که چگونه این سرمایهگذاری ، وارد دور باطل ناکارایی شده است
در یکی از استانهای مرکزی ونزوئلا و در جایی که گرما بیدادمیکند، یک کارخانهی بزرگ محصولات لبنی وجود دارد که همچنان عاطل و باطل مانده و گواهی است بر اینکه آقای چاوز، با چه سمت و سوی اشتباهی میخواهد کشورش را در حوزهی صنایع غذایی خودکفا کند.
تعدادی از کارگران، آب را با فشار به داخل لولهها سرازیر میکنند تا مجراهای تولید فرآوردههای لبنی، شسته و آماده شود. با وجودی که تنها ده ماه از راهاندازی این کارخانه توسط تکنیسینهای ایرانی میگذرد، ولی باز هم چرخ این کارخانه به خوبی نمیچرخد.
در این یکسالهی اخیر، قیمت خوراکیها در ونزوئلا دچار افزایش گردیده و حتی دولت در برخی اقلام اساسی هم با کمبود مواجه بوده است . این وضعیت باعث شد که آقای چاوز، سودای خودکفایی در اقلام غذایی( و بهعبارتی کاهش واردات این اقلام) از طریق بهبود کارایی تولیدات کشاورزی و همچنین سرمایهگذاری در این حوزهها را در ذهن بپروراند. وی اخیرا اظهار داشته که کشورش بالاخره یک روز به یک صادرکنندهی بزرگ مواد غذایی تبدیل خواهد شد.
بهرغم آنکه ونزوئلا یک کشور پُرآب است، ولی بهموازات پررنگ شدن نقش نفت در اقتصاد این کشور( اختصاصا از دههی 1920 ) و همچنین افزایش شدید قیمت نفت از اول قرن جدید میلادی، شاهد بودهایم که نقش کشاورزی و بالطبع تولیدات کشاورزی دچار نزول و سقوط گردید. در حال حاضر ونزوئلا یک واردکنندهی محصولات غذایی است. افزایش قیمت نفت باعث شده که هزینهی واردات مواد غذایی، بسیار ارزانتر از تولید آن اقلام باشد. ناگفته نماند که پرزیدنت چاوز شاید جزء معدود دولتمردانی باشدکه به حومهها بیشتر از خودِ شهرها اهمیت میدهد. انصافا تولید برخی مواد غذایی در دوان ایشان هم افزایش داشته ولی با همهی اینها ….
مدتی است که واژهی” فیل سفید” در رسانههای کشور به یکی از مباحث مطرح حوزهی اقتصاد تبدیل شده است. این مفهوم ناظر بر بیدقتی و آشفتگی در انتخاب سیاستهای سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه است. این آشفتگی میتواند ناشی از منویات سیاسی و یا منبعث از برداشتهای ناصحیح از وضعیت موجود و یا انتخاب سیاستهای غلط و اشتباه یاشد. به هر حال، دخالت بیش از حد دولت در امور اقتصاد( که اغلب با بهانه هایی همچون حصول اطمینان از رعایت عدالت و توزیع ناعادلانهی ثروت و … قابل توجیه است)، و بالطبع سایهافکنی سنگین دولت در تمامی ارکان فعالیتهای اقتصادی، خواه ناخواه موجبات کمرنگتر شدن ادراک اقتصادی موضوع سرمایهگذاری و پناه بردن تصمیمگیران به مقتضیات مشکوک و تردیدهای ابهامآمیز میگردد. لذا به رغم مرارت فراوان تامین مالیی سرمایهگذاریها در کشورهای در حال توسعه،عملا این فعالیت مهم و تاثیرگذار اقتصادی، وارد چرخهی ناکارایی و اتلاف منابع گردیده و به هیچ نیجهی مطلوبی منتج نمیشود( یا حداقل اینکه به نتایج دلخواه نمیرسد).
مطلب حاضر از نشریه business report اقتباس و ترجمه شده که مثال جالبی را در مورد یکی از مصادیق این فیلهای سفید مطرح میکند. موضوع مربوط به یک کارخانهی بزرگ محصولات لبنی در ونزوئلا است که اتفاقا توسط متخصصین ایرانی راهاندازی شده است. خواهیم دید که چگونه این سرمایهگذاری ، وارد دور باطل ناکارایی شده است
تعدادی از کارگران، آب را با فشار به داخل لولهها سرازیر میکنند تا مجراهای تولید فرآوردههای لبنی، شسته و آماده شود. با وجودی که تنها ده ماه از راهاندازی این کارخانه توسط تکنیسینهای ایرانی میگذرد، ولی باز هم چرخ این کارخانه به خوبی نمیچرخد.
در این یکسالهی اخیر، قیمت خوراکیها در ونزوئلا دچار افزایش گردیده و حتی دولت در برخی اقلام اساسی هم با کمبود مواجه بوده است . این وضعیت باعث شد که آقای چاوز، سودای خودکفایی در اقلام غذایی( و بهعبارتی کاهش واردات این اقلام) از طریق بهبود کارایی تولیدات کشاورزی و همچنین سرمایهگذاری در این حوزهها را در ذهن بپروراند. وی اخیرا اظهار داشته که کشورش بالاخره یک روز به یک صادرکنندهی بزرگ مواد غذایی تبدیل خواهد شد.
بهرغم آنکه ونزوئلا یک کشور پُرآب است، ولی بهموازات پررنگ شدن نقش نفت در اقتصاد این کشور( اختصاصا از دههی 1920 ) و همچنین افزایش شدید قیمت نفت از اول قرن جدید میلادی، شاهد بودهایم که نقش کشاورزی و بالطبع تولیدات کشاورزی دچار نزول و سقوط گردید. در حال حاضر ونزوئلا یک واردکنندهی محصولات غذایی است. افزایش قیمت نفت باعث شده که هزینهی واردات مواد غذایی، بسیار ارزانتر از تولید آن اقلام باشد. ناگفته نماند که پرزیدنت چاوز شاید جزء معدود دولتمردانی باشدکه به حومهها بیشتر از خودِ شهرها اهمیت میدهد. انصافا تولید برخی مواد غذایی در دوان ایشان هم افزایش داشته ولی با همهی اینها و با تمام وعدههایی که مبنی بر متنوعسازی اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت داده شده است، باز هم نهتنها این افزایش تولید، کافی نیست بلکه بیمِ آن میرود با افزایش قیمت نفت، این میزان تولید کشاورزی هم مجددا کاهش یابد و بهعبارتی کل کشور به یک واردکنندهی محض مواد غذایی مبدل شود.
اما کارخانهی لبنیاتی که ایرانیها برای ونزوئلا احداث کردهاند، میتواند نمودی از بیدقتی در برنامهریزی اقتصادی تلقی گردد. این عاملی که تحت عنوان” بیدقتی” یا “کم دقتی” از آن نام بردیم، تا آن درجه مهم است که میتواند حتی زمینهای حاصلخیز را هم از تولید بیشتر محصول بازداشته و آن را به چرخهی کاهش تولید بیندازد.
البته معضل کمبود مواد غذایی اکنون در سرتاسر جهان به یک مسالهی مهم تبدیل شده است. کارشناسان سیاسی بر این باورند که یکی از دلایل عدم توفیق چاوز در رفراندوم افزایش سطح اختیاراتش، همین معضل گرانی و کمبود مواد غذایی بوده که در این مورد، اختصاصا فرآوردههای لبنی و شیر، به کانون حساسیت مردم تبدیل شده بود و گفته میشود سرمایهگذاریهایی مانند همین کارخانهی شیر( که توسط چه کسی نزدیکتر از ایران به ونزوئلا میتوانسته صورت گرفته باشد) در راستای کسب وجههی سیاسی برای چاوز صورت گرفته است.
پرزیدنت چاوز البته خود را از تک و تا نینداخته و در سخنرانیهایش به صراحت اعلام میکند که قیمتهای بالای مواد غذایی، نشان از شکست نظامهای کاپیتالیستی است!! به همین خاطر دولت چاوز برای مقابله با گرانی ارزاق عمومی، به سمت اعطای یارانه و همچنین سیاستهای کنترل قیمتی روی آورده ؛ گو آنکه افزایش قیمت نفت هم عملا درآمدهای خوبی را برای اینگونه یارانهها فراهم نموده است. ولی در برخی اقلام غذایی، چنین سیاستهایی جوابگو نیست. زیرا تولید آن اقلام در سطح جهانی کاهش یافته است. دولت ونزوئلا در سال جاری میلادی تسهیلات زیادی را در راستای واردات اقلام غذایی قائل شده و حجم متنابهی از این کالاها را در فروشگاههای دولتی عرضه میکند.
دولت همچنین اخیرا یکی از بزرگترین موسسات عرضهی محلی شیر را به تملک خود درآورد. دلیل این بود که دامداران مایل بودند شیر تولیدی خود را فقط برای تولید پنیر به آن موسسه( والبته موسسات مشابه ) بفروشند؛ زیرا برعکس اینکه دولت در امر قیمتگذاری شیر خوراکی و پاستوریزه دخالت زیادی دارد ، ولی برای قیمت پنیر، حساسیتی نشان نمیدهد. بنابراین دامداران هم شیر را برای تولید شیر پاستوریزه در اختیار موسسه قرار نمیدادند. به همین خاطر در کل کشور، عموما کمبود شیر خوراکی کاملا مشهود است. حتی در مواردی، دامداران شیر خود را به کلمبیا قاچاق میکردند.
دولت ونزوئلا برنامهریزی کرده تا سال 2012 تولید محصولات لبنی کشور را به دو برابر میزان فعلی برساند. بدین منظور سرمایهگذاریهایی در برخی نقاط کشور انجام گرفته که البته با توجه به سیستم سنتی گلهداری و دامداری در آن مناطق، عمدتا این سرمایهگذاریها به نتیجهی مطلوب نرسیده است. مثلا گلهداران و دامداران در طول قرون و اعصار گذشته، هیچ آموزشی برای تولید شیر از گلههای خود ندیده و فقط دامهای خود را برای تولید و عرضهی گوشت، نگهداری میکردهاند.
منطقهای که کارخانهی لبنی مورد نظر در آنجا واقع شده، جزء نقاط گرمسیر و باتلاقی کشور ونزوئلا است و اساسا شرایط مناسبی برای پرورش دامهای شیری در آنجا وجود ندارد، بلکه وضعیت موجود بیشتر مناسب پرورش دامهای گوشتی است. حتی هنگامی که سال گذشته هیات کارشناسان فنی ایرانی برای نصب و راهاندازی کارخانه به این منطقه رفتند، اهالی محل استقبال خوبی از آنان نکردند.
فیل سفید
یکی از مشاوران محلی در مورد کارخانهی ایرانیها با لحنی غضبناک چنین گفته است:
” اسم این را که نمیشود سرمایهگذاری گذاشت. هیچ آموزشی در کار نبوده ؛ مرتع درست و حسابی نداریم ؛ هیچ زیرساختی که بتواند تامین مواد اولیه کارخانه را تضمین کند وجود ندارد. وقتی شیر کافی نداشته باشیم، آنوقت دیگر کارخانهی محصولات لبنی چه مفهومی دارد؟”
هوا به شدت گرم است و رودخانهها پر از مارهای آناکوندای عظیمالجثه هستند. حشرات موذی یکدم دست از سر هیچ موجود زندهای بر نمیدارند. با این اوصاف چگونه میتوان توقع داشت که گاوهای خوشتراش و نازپروردهی اروپایی در چنین محیطی دوام بیاورند و شیرافشانی کنند؟
با این همه، آقای چاوز در نظر دارد سرمایهگذاریهایی را در نقاط دورافتاده و پرت کشور صورت دهد تا به قول خودش به گسترش و توزیع عادلانهی درآمد کمک کند. اما حکایت این کارخانهی لبنی به خوبی ثابت کرد که “فیل سفید ” درهمه جا در کمین سادهاندیشان نشسته است. البته بعد از به قدرت رسیدن پرزیدنت چاوز، نمونههای زیادی از این فیلهای سفید در ونزوئلا ظهور کردهاند. مثلا به دستور ایشان و با هدف به خودکفایی رسیدن در تولید گوجهفرنگی، به یکباره تعداد زیادی از کشاورزان اقدام به کشت این محصول کردند؛ غافل از اینکه در بسیاری از نقاط کشور، هنوز هم زیرساختهای مواصلاتی( مثل جادههای هموار و آسفالت و …) به شکل مطلوبی وجود ندارد. مقادیر زیادی گوجهفرنگی از دست رفت و گنداب تعفن گوجههای لهیده و گندیده، روستاها را فراگرفت.
یک سازماندهندهی محلی فعالیتهای کشاورزی از نقش احتکارگونهی نخبگان سیاسی کشور و اعمال نفوذ آنها در تولید و قیمت محصولات کشاورزی ، انتقاد داشت. جالب است که وی معتقد بود نخبگان سیاسی فقط با هدف تضعیف چاوز دست به اینگونه اعمال میزنند. از نظر او، دو عامل بوروکراسی اداری و فساد ، مانع از توسعه و افزایش تولیدات کشاورزی میشود.
به نظر میرسد دولت چاوز با اعلام اینکه قصد دارد استانهای محروم را به قطب تولید شیر و محصولات لبنی تبدیل کند، فیالواقع کارتهای دعوت را از همین حالا برای حضور “فیلهای سفید” ارسال کرده است. دولت در دو سال قبل به این نتیجه رسیده بود که یک نوع بوفالوی بومی برزیلی را برای تولید شیر به این مناطق محروم ونزوئلا منتقل کند. اما ظاهرا همه چیز اشتباه از آب درآمد و آن نوع بوفالو هم با آن محیط سازگاری نشان نداد.
چاوز اخیرا در توجیه سیاستهای لبنی!!! خود اظهار داشته که دولت پروژههای سترگی را در این حوزه دارد که البته در ادامه هم از وجود” راه زیاد تا رسیدن به مقصود” یاد کرده است.
به هر تقدیر اینکه آقای چاوز در کجاهای این مسیر” طولانی”به یک فیل سفید برخورد کند، هنوز معلوم نیست.