ایرانی ترین پروژه‌ی صنعتی کشور در گذر از رنج‌ها

سایت شانا درخواست مطلبی در خصوص فاز ۱۲  داشت.

از این لینک هم می‌توانید ببینید:

============

در خبرها آمده که طی همین هفته، مراسم افتتاح رسمی فاز دوازده برگزار خواهد شد. این افتتاح به هر کیفیت و به هر طریقی که صورت بگیرد، مسلماً نه معاندان و نه منتقدان؛ هرگز توان سرپوش گذاشتن بر ماهیت و عظمت آن را ندارند.

ممکن است این گوشه و آن گوشه در خصوص برخی نقایص و یا کاستی‌های این فاز صحبتی به میان بیاید؛ اما فراموش نکنیم که «گل بی خار خداست». و اساساً کدام پروژه‌ی ملی و بزرگ در این کشور ممکن است عاری از عیب و نقص و کاستی باشد؟

بدیهی است همواره امکان بروز خطا و یا نقص وجود دارد. اما باید مصداق این شعر بود که:

ای منصف اگر توان، در اصلاح بکوش
در عیب نظر مکن، که بی‌عیب «خدا» است

به هر حال در این مدت کم تا افتتاح رسمی، بی‌مناسبت نخواهد بود که نگاهی به برخی از مسائل و ویژگی‌های این پروژه بیندازیم و البته قطعاً از غلطیدن در وادی غلو هم پرهیز کرده‌ایم.

بخش اول: مقایسه‌ی راه رفته بین ایران و قطر

هم‌اکنون ظرفیت تولید گاز در پارس جنوبی حدود ۱۵ هزار میلیون فوت مکعب در روز است. گفته می‌شود که این شاخص برای قطر چیزی حدود بین ۲۲ تا ۲۴ هزار میلیون فوت مکعب است. عبارت «گفته می‌شود» دقیقاً تعبیر درستی است؛ چرا که آمارهای مرتبط با «گنبد شمالی» ظاهراً در زمره‌ی آمارهای محرمانه تلقی شده و آمارهای موجود مراجع رسمی مربوط به چندین سال قبل است! بنابراین از طریق رسانه‌های رسمی نمی‌توان اطلاعات معتبری به دست آورد.

البته برخی مراجع بین‌المللی هستد که از طریق رصد حرکت نفتکش‌ها و بررسی بارنامه‌ها و مقاصد حمل، می‌توانند برآوردهایی از میزان تولید و صادرات کشورها به دست آورند. اما این موضوع برای «گاز» تقریباً امکان‌پذیر نیست.

هرچند کشتی‌های حامل LNG را می‌توان در این زمره محسوب کرد اما به چند دلیل، باز هم برآورد مربوطه از دقت کافی برخوردار نیست.

ابتدا این که کشور قطر تقریباً همه‌ی گاز خود را در قالب LNG صادر می‌کند که ضریب‌های تبدیل خودش را دارد.

و دوم اینکه معمولاً هدف مقایسه‌ی ما با قطر، معطوف به «ظرفیت تولید» است و نه «تحقق تولید».

و سوم اینکه قطر از لایه‌ی نفتی هم برداشت و تولید دارد و لاجرم ممکن است آمارها به شکل «معادل بشکه» درآید که دقت محاسبات مورد نظر ما را زایل می‌سازد (توضیح اینکه کشورمان هنوز از لایه‌ی نفتی تولیدی نداشته و بلکه توان خود را بر روی گاز متمرکز کرده است).

و چهارم اینکه وضعیت تولید گاز در فصول مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. لذا در بررسی‌های آماری باید شاخص‌ها را به شکل همگونی مورد مقایسه قرار داد.

بنابراین هرگاه آمارهایی در مورد شاخص‌های مربوط به پارس جنوبی در کشور قطر ارائه شود؛ بایستی دو فیلتر را در مورد آن رعایت کرد. ابتدا فیلتر «ظرفیت تولید / میزان تحقق تولید» و دوم هم فیلتر «ضرایب تبدیل».

بخش دوم: اوضاع کنونی پارس جنوبی چگونه است

نگارنده معتقد است که هرچند دولت‌های قبلی در حوزه‌ی پارس جنوبی چندان جالب رفتار نکردند، اما باز هم نباید همه را به یک چوب زد. مسلماً میادین مشترک از جمله دغدغه‌های همه‌ی دولت‌ها بوده ولیکن میزان توفیق آن‌ها یکسان نبوده است. به بیان دیگر نباید دست به «نیت‌خوانی» زد. به هر حال هر دولتی ابزارهای خودش را برای پیشبرد این امر داشته است؛ ولی به دلایل مختلف، این ابزارها از کارآمدی لازم برخوردار نبوده‌ و لذا شاخص موفقیت دولت‌ها در حوزه‌ی پارس جنوبی، هرگز یکسان نبوده است.

وضع فاز ۱۲ با وضعیت «گاز رسانی» در کشور گره خورده است.

در سال ۱۳۹۳ وزارت نفت وعده داده بود که تولید گاز در کشور به میزان ۱۰۰ میلیون مترمکعب افزایش می‌یابد (از این به بعد در این نوشته از «م.م.م» به جای «ملیون متر مکعب» استفاده می‌کنیم) اکنون در آستانه‌ی پایان سال، چه شواهدی دال بر تحقق این وعده وجود دارد.

در حال حاضر حدود ۷۰ م.م.م از فاز ۱۲ تامین شده و بقیه از فازهای ۱۵ و ۱۶ به دست می‌آیند و قریب به ۱۰۰ م.م.م محقق شده است.

البته ذکر این نکته بسیار مهم است که میزان تولید فازها در دوران‌ها و ادوار مختلف سال، دچاز تغییر می‌شود. بنا بر ملاحظاتی نظیر اوضاع آب‌و‌هوا، تعهدات صادراتی، برنامه‌های «اوور هال» و تعمیرات فنی و موارد دیگر، میزان تولید طبق برنامه‌ها هماهنگ می‌شود.

در موقعیت کنونی، حدود ۵۲ م.م.م گاز از مخزن فاز ۱۲ تولید می‌شود. چنانکه می‌دانیم؛ فاز دوازده مرزی‌ترین و بزرگ‌ترین فاز پارس جنوبی است.

حدود ۲۰ م.م.م هم از فازهای ۶ و ۷ و ۸ به این میزان (یعنی ۵۲ م.م.م) اضافه شده و بر روی هم به داحل پالایشگاه فاز ۱۲ گسیل می‌شود. بنابراین پالایشگاه فاز ۱۲ در حال حاضر با ظرفیت کامل خود در حال بهره‌برداری است.

در مورد وضع سکوهای دریایی هم ذکر این نکته لازم است که فاز ۱۲ تعداد چهار سکوی دریایی دارد (به نام‌های A و B و C و D ) که سه تا از آن‌ها در حال تولید هستند. سکوی C در حاشیه‌ی کناری مخزن و مرز با قطر واقع شده و به خوبی بقیه کار نمی‌کند.

برخی از چاه‌ها هم توان تولیدشان به قدرت بقیه نیست و کلاً مشکلات فنی و تخصصی مهندسی و زمین‌شناسی دارند (مثلاً حفاری‌شان کامل نشده).

همچنین سکوی D فقط یک چاه توصیفی دارد و گویا محرز شده که این سکو از «جای» مناسبی برخوردار نیست. بنابراین سکوی مزبور هیچ تولید (و چاه) ندارد و چه بسا مجبور به «جانمایی مجدد» برای آن باشند.

اما در خشکی، مجموعا تعداد شش «ترین» برای این فاز تعریف شده که همه راه‌اندازی شده و بدون مشکل خاصی در حال فعالیت هستند.

از حیث مقوله‌ی مهندسی اکنون در موقعیتی هستم که پالایشگاه فاز ۱۲ با کل توان خود در حال کار است و فقط عملیات یک سکو باقی مانده است. اگر همین امروز هم برای سکوی D فکر اساسی بشود، چه بسا دو سال طول بکشد که به پای بقیه‌ی سکوهای همتراز خود برسد.

در مورد فازهای ۱۷ و ۱۸ هم باید اظهار داشت این دو فاز (که تحت یک پروژه و ذیل فازهای اولویت‌دار تعریف شده‌اند)، جمعاً تعداد چهار سکوی بهره‌برداری دارند که دو تای آن‌ها کامل است و دو تای دیگر هم در مرحله‌‌ی انجام فعالیت قرار دارد.

از یاد نبریم که موضوع حفاری چاه‌های نفتی و گازی، ضربه‌های سنگینی از تحریم‌ها خورده است. تجهیزات سرچاهی در صنعت نفت، از آلیاژهای خاصی تولید می‌شود که دارای کاربرد‌های دوگانه است و در فهرست کالاهای مشمول تحریم‌ها قرار گرفته است.

اما این موضوع ربطی به دولت فعلی ندارد و برای همه‌ی پروژه‌های صنعت نفت در دوران دولت قبل هم ساری و جاری بوده است.

دو فاز ۹ و ۱۰ هم در دولت قبلی و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دوره‌ی دهم، عملاً چندین بار افتتاح شدند؛ در حالی که هنوز هم مشکل چاه و تاسیسات سرچاهی دارند.

تصدیق کنیم که همین فاز ۱۲ بعد از روی کار آمدن دولت فعلی و در مدیریت زنگنه شتاب خوبی گرفت، حال آنکه نمی‌توان منکر زحمات مجموعه‌ی تلاشگران صنعت نفت در دولت‌های قبلی بود.

به نظر می‌رسد که افتتاح فاز ۱۲ دستاوردی متعلق به آحاد مردم ایران است و هیچکس نمی‌تواند «برند» آن را به نام خودش ثبت کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *