روزنامهی اعتماد در شمارهی امروز خود یادداشت تاملانگیزی در خصوص بحث انتخابات پیش رو منتشر کرده است.
محور موضوع بر این است که اصولگرایان هنوز نمیدانند که کدام دسته از نامزدهای تاییدصلاحیتشده، حامی آقای احمدینژاد هستند.
با توجه به نگرانیهای شدیدی که در بین خود اصولگرایان وجود دارد، چه بسا برخی از نامزدها (چه اصولگرا و چه مستقل) موفق به احراز کرسیهای مجلس شده و بعد از این موفقیت، علم حمایت از احمدینژاد را بلند کنند و دست بقیه را در پوست گردو بگذارند.
مثلاً از آقای مصباحی مقدم روایت شده که: «اصولگرايان ميگويند باختن صندليها به احمدينژاد، يعني باختن رياستجمهوري آينده به وي»
و یا به قول مطهري: «مهرهچيني براي رياستجمهوري آينده، از صندليهاي مجلس نهم آغاز ميشود».
متن یادداشت را با هم بخوانیم:
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
چراغهاي خاموش احمدينژاديها، به نظر ميرسد خيليها را نگران كرده.
اصولگرايان در بسياري از شهرها هنوز چشم به راهند تا ببينند كانديداهاي مورد حمايت احمدينژاد كدام هستند؟
اين را ميتوان از اظهارنظر برخي از چهرههاي منتسب به اين جريان فهميد.
اصولگرايان منهاي احمدينژاد روزگاري از اينكه به اين صراحت بگويند رييس دولت دهم، به نگراني اصليشان براي يك انتخابات تبديل ميشود، ابا داشتند؛ اما حالا صريحتر از آنچه تصورش ميرفت، ميگويند: «نگرانيم از مردان ناشناس احمدينژاد».
از محمدرضا باهنر تا غلامرضا مصباحيمقدم و علي مطهري، تقريبا هر روز در مصاحبههايشان بهطور صريح از اينكه كانديداهاي نزديك به احمدينژاد كرسيهاي مجلس نهم را به دست بياورند ابراز نگراني ميكنند.
به قول خودشان وقتي ميگويند پيشبينيمان اين است كه 150 كرسي از آن احمدينژاد است؛ يعني مطلع هستند كه احمدينژاد بيكار ننشسته و با برنامهريزي ميآيد، اما نميدانند در هر حوزه انتخابيه چه كساني ممكن است پس از اين اينكه اسمشان از صندوق بيرون آمد و اعتبارنامهشان در مجلس تصويب شد، روي ديگر سكه را نشان دهند كه از حزب نامريي احمدينژادند و پيروز شدند رقابت با اصولگرايان را؛ اين دوگانه اگر عيان بود و اصولگرايان در هر شهر ميدانستند كدام كانديدا، واقعا به تفكر احمدينژادي تعلق دارد، كار برايشان راحت بود و ميدانستند چه كنند تا بازي را ببرند.
اما مشكل از آنجاست كه در بسياري از حوزههاي انتخابيه، كانديداها در ظاهر يا اصولگرايند يا مستقل.
اما اصولگرايان منهاي احمدينژاد، نه ميتوانند به اصولگرا بودن كانديداهاي تازه وارد اطمينان داشته باشند نه به مستقل بودنشان. به قول جبهه متحديها، هيچ تضميني نيست كه پس از پيروزي، كانديداهاي غير سرشناسي كه به اسم اصولگرايي به مجلس راه يافتهاند، پرچم حمايت از احمدينژاد را بلند نكنند.
به عنوان نمونه غلامرضا مصباحي مقدم نماينده منتسب به جامعه روحانيت مبارز در گفتوگو با مهر گفته: «آنچه برنامه جريان انحرافي بود، اين است كه نماينده به مجلس بفرستند و براي فرستادن نماينده به مجلس هزينه ميكنند.
خبرهايي هم كه از گوشه و كنار ميرسيد اين بود كه ميلياردي پولهايي را در اختيار افراد گذاشتهاند پس چنين نيست كه صبر كنند نمايندگان وارد شوند و بعد آنها را بخرند بلكه نمايندهها را پيشخريد ميكنند.
اگر اين اتفاق بيفتد تصور ميكنم كه حتما نتيجه اين خواهد بود كه افراد هزينههاي اضافي خواهند داشت و خودشان را ناخواسته معرفي ميكنند كه از كدام گروه هستند و اگر همچنين نكنند، راي نميآورند.
چون چهرههاي شاخصي در اين ماجرا به دام نيفتادهاند.
حال اگر سناريو اين باشد كه وقتي وارد مجلس شدند آنها را بخرند، خب اين هم هميشه امكان دارد نيازي به سر و صدا نداشت، نياز به بد و بيراه شنيدنها و فحش خوردنها نداشت، كفايت ميكرد هيچ نگويند تا مجلس شكل بگيرد، يك عده را تطميع كنند.»
همانطور كه مصباحيمقدم هم در لفافه به آن اشاره ميكند براي مردمي كه در شهرستانها ممكن است به اصولگرايان راي دهند شايد زياد فرقي نداشته باشد، اما اصولگرايان ميگويند باختن صندليها به احمدينژاد، يعني باختن رياستجمهوري آينده به وي؛ به قول مطهري مهرهچيني براي رياستجمهوري آينده، از صندليهاي مجلس نهم آغاز ميشود.
نگراني اصولگرايان وقتي بيشتر شد كه تشكيلات انتخاباتي تشكيل دادند و ديدند هر قدر براي رسيدن به صندليهاي مجلس نهم، بازار رقابت را داغ ميكنند از احمدينژاد و فعاليتهاي انتخاباتياش خبري نيست.
اين سوي ميدان، ليست پشت ليست آمد؛ از جبهه متحد تا پايداريهايي كه گرچه مدام گفتند ما احمدينژاديهاي منهاي مشايي هستيم اما حتي يك بار هم احمدينژاد از آنها حمايت نكرد؛
تا ليستهايي كه اصلا هويت و موجوديتشان را در مخالفت با احمدينژاد قرار دادند، مانند ليست مطهري و كاتوزيان و عباسپور، به اسم صداي ملت؛ اما باز احمدينژاد سكوت كرد بدون هيچ واكنشي، اما اصولگرايان اين موضوع را مورد توجه دارند كه رييس كابينه دهم، وقتي مثل هميشه ثمره هاشمي را مامور ميكند براي اينكه كارهاي انتخاباتي را بسيار زودتر از ساير اصولگرايان شروع كند، يعني در تكتك حوزههاي انتخابيه، منتخبانش را پيدا كرده و برايشان برنامهريزي كرده.
به قول باهنر هزينههاي زيادي را براي تبليغشان خرج كرده؛ تدبير كرده تا مردم به مردان جديد احمدينژاد اميدوارتر باشند،
اما همه اين فعاليتها به گفته باهنر با يك دستور كار مشترك؛ «پيشروي با چراغ خاموش» و همين شده افت رقابت اصولگرايان با مردهاي درسايه نزديك به احمدينژاد؛ افرادي كه اگر بتوانند به مجلس نهم راه يابند، شايد بسيار زودتر از آنچه تصور اصولگرايان منهاي احمدينژاد برود، تبديل شوند به اقليتي تاثيرگذار؛
همانهايي كه امثال باهنر و مصباحيمقدم ميگويند بايد جلوي ورودشان را گرفت. البته احمدينژاد و تيمش با برگزاري همايش مشاوران جوان رياستجمهوري در هفته گذشته نشان دادند كه دستشان براي بازي بزرگ نهم پر است و شايد در روزهاي آينده، نشانهاي بيشتري از رقابت جدي احمدينژاد با اصولگرايان نمايان شود.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
پینوشت:
این در حالی است که حامیان دیروز آقای احمدینژاد، انتقادهای شدیدی را در حوزههای مختلف (اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و …) از عملکرد وی در ادارهی کشور به عمل آوردهاند که نمونهاش را میتوان در صحبتهای اخیر آقایان توکلی و نادران در نقد اقتصادی دولت ملاحظه کرد.
این دو، در اكثر موارد عنوان كردند كه «هيچگاه مانند امروز وضع اقتصادي به اين وضع نبوده است».
گرچه پيش از اين هم اين دو چهره اقتصادي اصولگرا از سياستهاي اقتصادي دولت احمدينژاد انتقاد كرده بودند اما ادبيات آنها هيچگاه اينطور نبود كه با اين سطح از انتقاد، ستونهاي اصلي سياستهاي اقتصادي دولتهاي منتسب به محمود احمدينژاد را زير سوال ببرند و حتي با مقايسه دوران احمدينژاد با دوران خاتمي و هاشمي، نمره پايينتر را به دوره احمدينژاد بدهند.
سلام وخسته نباشید بزرگوار
در ابتدا تشکر میکنم برای حضورتان در وبلاگم
این پست آخرتون رو خوندم و جالب بود حالا باید منتظر بودو دید که جناب احمدی نژاد چه تصمیمی قرار است بگیرند که صد درصد بیشترین تاثیر رو در آینده این مملکت در حال حاضر خواهند داشت.
[پاسخ]
جالب بود.
با تشكر
[پاسخ]
حوصله داري ها آقا
[پاسخ]