وقتی کسی شما را در یک رابطهی عاشقانه ترک میکند؛ میتوانید او را محکوم کنید، به او بد و بیراه بگویید و هرچه دلتان میخواهد نثار بیوفاییاش کنید و بدتر اینکه خودتان تا سالها در این رابطهی یکسویه باقی بمانید و از درد عشق بگویید.
راستش را بخواهید این یک نگاه غمانگیز و دردناک به ماجرای عاشقانه است. این افتادن در دام چرخهی عشق ناتمام است.
اما یک نگاه دیگر هم هست؛ وقتی کسی شما را ترک میکند که از قضا خیلی برایتان دردناک است یعنی چیزی را به شما داده که هیچکس نتوانسته آنرا به شما هدیه دهد.
او قسمتی از زندگی را برای شما ورق زده که شاید اگر او نبود، هیچگاه با آن قسمت روبهرو نمیشدید.
او چشماندازی را به روی شما گشوده که هیچگاه آنرا ندیده بودید، حالا به هر دلیلی دلش خواسته نباشد…
بهتر است به جای بد و بیراه گفتن، سپاسگزار عشقی باشید که او شما را با آن آشنا کرد. شاید تا آخر زندگیتان نمیفهمیدید عشق چیست و مانند خیلیها که عشق برایشان ماجرای باورنکردنی است شما هم آنرا باور نمیکردید.
حالا که شما را با عشق مواجه کرده، دیگر حسرت روزهای رفته را نخورید… قدم بردارید، مبارزه کنید، مصالحه کنید و تجربه آن عشق را بار دیگر زنده کنید.
نمانید… که ماندن پوسیدن است… بروید که رفتن، راه عاشقانههای دور است.
منبع: +
خوشحال شدم وبتون رو دیدم
چه عجب یکی از بچه های مطبوعات بالاخره یک مطلب احساسی و عاطفی نوشت
بعضی ها وبلاگ شخصی رو با صفحات روزنامه اشتباه گرفتن
[پاسخ]