درد دل با وزیر نفت

۰۰۰۰۰در حال حاضر، هر كجا كه خود را كارمند وزارت نفت معرفی می‌كنم، تو گویی همه مرا به چشم دیگری نگاه می‌كنند. میوه‌فروش و سوپر ماركتی همواره بهترین اجناس خود را برای من دستچین كرده و توقع انعام‌های غیر متعارف و آنچنانی دارند.در مجالس، همه میهمانان از من انتظار دارند كه گرانقیمت‌ترین هدیه از جانب من ارایه گردد و خیلی از مسایل از این دست كه متاسفانه ناشی از عمومیت یافتن همان ذهنیت نادرست یعنی پولدار بودن كاركنان وزارت نفت است۰۰۰۰

این قسمتی از نامه این بنده به وزیر نفت است که در روز نامه توسعه  مورخ  سی ام خرداد ۱۳۸۶ به چاپ رسید . برای خواندن متن نامه اینجا را ببینید و یا متن سانسور نشده نامه را در ادامه مطلب بخوانید۰

درد دل یک کارمند با وزیر نفت

وزیر محترم و محبوب نفت

جناب آقای مهندس هامانه

با درود و سلام

اینک که این سطور را بر کاغذ می رانم ، خرداد ماه 1386 است و من نمی دانم که آیا این مرقومه هیچگاه بهجت وصول ارزانی خواهد گرفت یا خیر . ولی از آنجا که همواره حرف دل را بر صحیفه رانده و سخن درون را مجالی برای نوشتن داشته ام ، لذا بهتر آن دیدم که درد دل هایم را مستقیما با شما در میان بگذارم .

همانگونه که می دانید در چند ساله اخیر و خصوصا چهار پنج ماه گذشته ، حرف و حدیث های زیادی در مورد پرداخت های سنگین به کارکنان وزارت نفت بر سر زبانها افتاده بود . آنچه که بیش از همه موجبات ناخشنودی و دلزدگی مرا فراهم آورده ، صرفا این برداشت غلط از وضعیت حقوق و مزایای ما نبود ، بلکه فکر میکنم تسری اینگونه تلقیات ، می تواند ذهنیت کل جامعه را در این ارتباط تحت الشعاع قرار دهد . در حال حاضر ، هر کجا که خود را کارمند وزارت نفت معرفی می کنم ، تو گویی همه مرا به چشم دیگری نگاه می کنند . میوه فروش و سوپر مارکتی همواره بهترین اجناس خود را برای من دستچین کرده و توقع انعام های غیر متعارف و آنچنانی دارند . در مجالس ، همه مهمانان از من انتظار دارند که گرانقیمت ترین هدیه از جانب من ارایه گردد و خیلی از مسایل از این دست که متاسفانه ناشی از عمومیت یافتن همان ذهنیت نادرست — یعنی پولدار بودن کارکنان وزارت نفت —-  است . هرچند شاید در گذشته چنین بوده و شرکت نفتی ها (  و نه  وزارت نفتی ها ) از مزایای مطلوبی بهره می بردند ، ولی به راستی چرا هیچکس به این نکته توجه ندارد که وزارت نفت مانند سایر وزارتخانه ها باید بودجه خود را از سازمان مدیریت اخذ کند و توان هیچگونه دخل و تصرفی را در پول نفت ندارد . حتی عده ای گمان می کنند که با افزایش های اخیر در قیمت نفت ، حقوق ما هم بیشتر می شود !!!!

از این مهمتر آنکه رسانه های جمعی هم با ساده انگاری خود ، همواره بر این آتش ، دامن می زنند و دقیقا به همین خاطر است که سایر اصناف و گروهها — و منجمله عزیزان فرهنگی — ، برای مطالبه افزایش حقوق ،  همیشه انگشت اشاره خود را به سوی وزارت نفت  دراز کرده و بارها ، حقوق خود را با دریافتی های وزارت نفت مقایسه می کنند .  در این میانه گویی براورد حقوق همه مردم ، باید بر اساس  ” متر ” وزارت نفت  صورت گیرد . اجازه بدهید  یک داستان واقعی را برای شما بازگو کنم  :

در اردیبهشت ماه دقیقا به یاد دارم که در یکی از برنامه های صبح رادیو ، پس از اعلام تغییرات و افزایش حقوق معلمان ، از طرف مجری برنامه به این قشر محترم تبریک گفته شد . بلافاصله یکی از این عزیزان فرهنگی ، با رادیو تماس گرفت و صراحتا بیان کرد که چرا مجری برنامه ، بدین واسطه ، این افزایش حقوق فرهنگیان را بر سر زبانها انداخته است ؟؟ من که شنونده این برنامه بودم ، خیلی سعی کردم که با آن برنامه تماس بگیرم و خطاب به آن عزیز فرهنگی اظهارکنم که اگر این اعلام افزایش حقوق ، از نقطه نظر او معادل سر زبانها  افتادن است ، پس  ما کارکنان وزارت نفت چه بگوییم که همواره مستمسک فرهنگیان برای احقاق مطالباتشان بوده ایم .

من به این کاری ندارم که فلان مدیر ارشد در وزارت نفت چقدر حقوق می گیرد و نمی خواهم که کاری داشته باشم  ، ولی به جرات می توانم ادعا کنم که مدیران عالیه وزارت آموزش و پرورش ، چندان دریافتی کمتری به نسبت مدیران نفت ندارند . بنابراین ،  از بحث  حقوق و مزایای مدیران ، نمی توان راه به جایی برد . اصلا مگر چند درصد از مجموعه کارکنان وزارت نفت ، در زمره مدیران قرار می گیرند . بنابراین بایستی ملاک پرداخت حقوق را ، همانا پرداخت به بدنه اصلی و کارکنان عادی سازمان قرار دهیم .

آنچه که بارها  گفته ام و فریاد زده ام و در همه جا سعی در تبیین آن دارم ، این نکته است که قواعد حاکم بر یک ارگان درآمد زا ( آنهم ارگانی که حدود 70  درصد درآمد عمومی کشور را تامین می کند ) ، نباید مشابه با یک ارگان هزینه زا باشد . منظور من از هزینه زا بودن و درآمد زا بودن ، چیزی جز تفاوت کارکردی دستگاهها نیست .

تازه این تمام ماجرا نیست . به یاد داشته باشیم که مثلا در سال 1383 ، پول نفت معادل ارزش افزوده ای حدود 25 درصد  از کل تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده  و این سهم در سال گذشته مسلما از این هم بیشتر بوده است .

جناب آقای وزیر

باور بفرمایید که تحمل این بار ، خارج از توان من است . برای بیشتر ما ، نفتی بودن وصله ناجوری است که ناشی از همان سو ظن همیشگی و نادرست است . خود این بنده که حدود  هشت سال است در استخدام وزارت نفت هستم و در تمام این مدت به مانند سایر همکارانم با عشق و افتخار به خدمت ادامه می دهم ، بارها  در مجامع دوستان و حتی خانوادگی ، متهم به خساست و تنگدستی شده ام .

به راستی چرا همه مردم فکر می کنند که من ماهانه حقوق میلیونی دریافت می کنم ، حال آنکه  بنا به مستندات صورتحساب حقوقم ، ماهانه فقط  350  هزار تومان ( آنهم با احتساب اضافه کاری ) دریافتی دارم  و طبق تحقیقاتی که انجام داده ام ، به نسبت همسالان و هم سابقه ای های خودم  در سایر ادارات و سازمانها ، نه تنها چیزی افزونتر دریافت نمی کنم ، بلکه کمتر هم می گیرم . با این اوصاف ، چگونه همه سازمانها ، خود را پشت سر وزارت نفت مخفی کرده و با پنهان کاری ، سعی در ترویج این تفکر غلط دارند .

جناب آقای مهندس هامانه

نمی دانم چگونه می شود این اتهامات نادرست را در مورد دریافتی های کارکنان وزارت نفت ، پایان بخشید .   شاید بتوان از دستگاه روابط عمومی انتظار داشت تا خود را وارد این  معرکه سازد . حتما شما مشاور فرهنگی دارید و حتما این عزیز به مانند همکاران روابط عمومی وزارتخانه ،  شخص خدوم و زحمتکشی است  ، ولی این از اهمیت موضوع چیزی نمی کاهد .

درپایان به عنوان عضو کوچکی از مجموعه وزارت نفت ، از جنابعالی استدعا می کنم به هر شکل ممکن ، ترتیباتی را اتخاذ فرمایید تادیگران ، به دور از رعایت اصل انصاف  و همه جانبه نگری ، این چنین باعث رنجش کارکنان خدوم وزارت نفت  نگرد ند .

و سخن آخر اینکه ای کاش همه ما شهروندان ایرانی یاد بگیریم که دیگران را نردبان صعود خود نکنیم .

با تشکر و احترام

پویا نعمت الهی

شرکت ملی پخش

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “درد دل با وزیر نفت

  1. سلام پویا جان
    من الآن این نوشته ی تو رو خوندم
    الآن هم مصداق داره
    بقول یه شبه ضرب المثل
    نفت؛ توش خودمون رو میسوزونه – بیرونش مردم رو !
    شاد باشی

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *