هرچند میوه های تنت مال دیگریست
فصل تمشکچین لبت فصل محشریست
آیا هنوز شبدر غم سبز میشود
بر هالههای ماه نگاهت که مرمریست؟
آیا هنوز توی حیاطت بهار هست؟
آیا هنوز حجم صدایت صنوبریست؟
هی دست میکشی که دلم داغتر شود
این شیوه هم که شیوهی معروف دلبریست
اما تو هم مراقب عیسای عشق باش
این حرفها که میزنم از حس مادریست
نوک میزنم به دانهی تنهایی خودم
حالم هنوز… حال و هوای کبوتریست
پر می زنم…ولی تو بگو پشت ابرها
آیا حقیقت است که دنیای بهتریست؟
============
دوستی میگفت:
وقتی تنها هستیم، به دنبال یک دوست میگردیم، وقتی پیدایش کردیم، دنبال عیبهایش میگردیم، و قتی از دستاش دادیم، دنبال خاطراتاش میگردیم و … باز تنها هستیم.
=========
پانوشت: شعر از سرودههای خانم حدیث لزر غلامی است.
سلام دوست عزیز
با سه شعر کوتاه به روزم ومنتظر.
[پاسخ]
اين شعر وصف حال داغونم بود مرسي . كاش….
[پاسخ]
سلام و درود بسيار. آقا تو ايران خودمون هم زن و مرد ها اسم هاي متشابه دارند. اصلا فكر كنم اين ايده رو اونا از ما دزديدند!!! راستي ايراد وارده را بررسي مي كنم… خودت كه مي داني تازه وارد بلاگ اسپات هستم!!!
[پاسخ]
بیخوابی زده به سرم!
راستی لوگوت چی شد؟؟؟
[پاسخ]