چالش‌ها و فرصت‌های GECF پس از اجلاس تهران

یادداشت اختصاصی از آقای جان رابرتز؛ دبیر پیشین سرویس انرژی نشریه‌ی فاینانشیال تایمز به دستم رسید که ترجمه کردم و در شماره‌ی امروز روزنامه‌ی اعتماد منتشر شد و… با هم بخوانیم:

================

سومین اجلاس سران کشورهای صادرکننده گاز در تهران با موفقیت به پایان رسید.

نشست تهران نقطه عطفی در تاریخ این نهاد بین‌المللی نوپا بود. این نشست سرآغاز ورود مجمع کشورهای صادرکننده گاز به حوزه‌های تاثیرگذار جدید است به همین دلیل باید گفت که مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) در حال حاضر در موقعیت منحصربه‌فردی قرار دارد.

از یک سو گرمایش جهانی و از سوی دیگر فشارهای بین‌المللی برای کاهش تصاعدات کربنی، باعث شده تا خیلی از نگاه‌ها معطوف این مجمع باشد.

چند وقت دیگر اجلاس پاریس در مورد موضوع کاهش انتشار کربن برگزار خواهد شد و قاعدتا در این وانفسای عطش انرژی، گزینه گاز طبیعی به عنوان یکی از بهترین‌ گزینه‌ها (و چه بسا بهترین آنها) محسوب می‌شود. به همین خاطر است که در فرآیند برگزاری اجلاس تهران، یک موضوع در برابر همه شرکت‌کنندگان قرار داشت و آن هم «نقش گاز طبیعی در کاهش آلایندگی‌ها و بهبود محیط زیست» است.

ذکر این نکته لازم است که مقطع جاری مقارن کاهش قیمت‌های گاز بوده و در عین حال شاهد برقراری حالاتی از «بی‌ثباتی» در تامین مالی وجوه لازم برای سرمایه‌گذاری در این حوزه (چه تولید و چه توزیع گاز) هستیم.

چنین موقعیتی ملازم «فرصت‌ها» و «چالش‌ها» است. دو سال قبل آژانس بین‌المللی انرژی طی گزارشی اعلام کرد که جهان در حال ورود به «عصر طلایی گاز» است. اخیرا هم مقامات GECF جسته و گریخته به این نکته اشاره دارند که اگر گاز طبیعی بهترین آلترناتیو برای انرژی است  قاعدتا برای ورود به «عصر طلایی گاز»، باید هزینه‌های این «ورود» را پرداخت کرد.

معاون وزیر نفت ایران (آقای زمانی‌نیا) هم در همین رابطه گفته که مجمع به دنبال اعمال هماهنگی در سیاست‌های تولید و سرمایه‌گذاری و صادرات گاز است که قاعدتا مزایای زیست‌محیطی فراوانی به دنبال خواهد داشت.

برخی کارشناسان معتقدند که زمان برگزاری این نشست مجمع GECF، زمان مناسبی است؛ چرا که هم‌اکنون قیمت‌های گاز کاهش یافته و چه بسا شاهد نزول بیشتری هم باشیم. برخی برآوردها حاکی است که تا سال ۲۰۱۷ ممکن است قیمت گاز تا ۴ دلار در هر میلیون BTU‌ هم کاهش بیابد. این رقم هم‌اکنون حدود ۲۸/۶دلار (برای مقاصد اروپا) و حدود ۷۸/۶ دلار (در مقصد ژاپن) است. سناریوهای بدبینانه هم حاکی است که تا قبل از سال ۲۰۲۰ امکان رسیدن به سطوح هشت دلاری وجود نخواهد داشت.

همین برآوردها و تحلیل‌هاست که لزوم اعمال سیاست‌هایی در حوزه «تولید» و «صادرات» را روشن‌تر می‌کند. اما همین موقعیت زمانی است که «فرصت‌ها» را نیز پدید می‌آورد.

اعضای GECF مزایای متعددی را در اختیار دارند. ساده‌انگاری است اگر بخواهیم صرفا وجود ذخایر فراوان را به عنوان «یک مزیت» مطرح کنیم.

این روزها بازار LNG بسیار داغ و پررونق است و تعدادی از اعضای مجمع، گاز خود را به نقاط و بازارهای دور صادر می‌کنند. همین وضعیت است که ثابت می‌کند «نزدیکی» به بازارهای مصرف، نمی‌تواند یک «مزیت» مهم باشد.

در حال حاضر الجزایر، نیجریه، قطر، ‌ترینیداد و توباگو و امارات، تاسیسات LNG را دایر کرده و روسیه نیز در حال توسعه تاسیسات ال. ان. جی در آرکتیک (شمال‌گان) است.

توافق اخیر هسته‌ای ایران فرصت بسیار مطلوبی است که ایران به جرگه تولیدکنندگان LNG درآمده و روح و جان تازه‌ای به صادرات گاز خود بدمد. کشور مصر هم دو تاسیسات LNG دارد که تقریبا عاطل مانده و پیش‌بینی می‌شود با کشف میدان گازی تازه‌ای که اخیرا در شرق مدیترانه اتفاق افتاده (به نام میدان گازی ZOHR)، دوباره فعال شوند.

از سوی دیگر نباید از کنار چالش‌ها نیز بی‌تفاوت عبور کرد. برای مقابله با چالش‌ها، لازم است استراتژی مدونی وجود داشته باشد. دبیرکل GECF در همین رابطه اظهار داشته که برنامه‌ای برای ارایه «دو سند استراتژیک» در دست اقدام است.

سند اول «راهبرد بلندمدت» GECF است که گویا نهایی شده و سند دوم هم «یک مدل جهانشمول برای بازار جهانی گاز» است.

این مدل جهانشمول تحت عنوان «مدل جهانی گاز» یا GGM شناخته می‌شود که یک مدل پیش‌بینی – تحلیلی است و ابزار لازم جهان، فهم دقیق‌تر‌ بازار جهانی گاز و همچنین پیش‌بینی‌ها و برآوردهای مربوطه را فراهم می‌کند. در واقع مدل فوق قابلیت پیش‌بینی و تحلیل‌های میان‌مدت را هم دارد که طی همین دو سال اخیر تکمیل شده و یکی از دستاوردهای مهم GECF محسوب می‌شود.

این مدل جدید، مولفه‌ها و جنبه‌های اصلی و فرعی مربوط به بازار گاز (نظیر رشد اقتصادی، عرضه، تقاضا، قیمت‌ها، معاملات، ذخیره‌سازی‌ها، قراردادها، معاملات حمل و… .) را شامل می‌شود. بدیهی است این مدل نقش مهمی در شکل‌گیری سیاست‌های مجمع خواهد داشت و قابلیت‌ اعمال واکنش‌های لازم در مقاطع نوسانات بازار را هم برای اعضا فراهم می‌آورد.

یک مدل مشابه به نام «مدل وود مکنزی» هم وجود دارد. این مدل قبلا پیش‌بینی کرده بود که صادرات گروه GECF از میزان ۴۸۸ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۰۷ به رقم ۱۰۳۸ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید.

برای این دو مقطع، صادرات کشورهای غیرعضو GECF نیز به ترتیب ۳۲۵ میلیارد و ۴۳۰ میلیارد مترمکعب خواهد بود. هم‌اکنون کشورهای عضو مجمع GECF، حدود ۴۰ درصد از تجارت خط‌ لوله‌ای فرامرزی و ۶۵ درصد از تجارت LNG را در دست دارند.

در اجلاس تهران، کشورهای غیرعضو نیز مشارکت دارند. هیات عالیرتبه ترکمنستان به سرپرستی رییس‌جمهور این کشور از جمله میهمانان اجلاس بودند. ترکمنستان مالک بزرگ‌ترین میدان گازی خشکی در جهان است.

به واقع مجمع کشورهای صادرکننده گاز، تشکیلات مهمی در حوزه صنعت گاز دنیا محسوب می‌شود.

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “چالش‌ها و فرصت‌های GECF پس از اجلاس تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *