هفتهی آینده اجلاس مجمع جهانی کشورهای صادرکنندهی گاز در تهران برگزار میشود. یادداشت امروز من در روزنامهی اعتماد نگاهی به جنبههای تاثیرگذاری این سازمان است.
=================
هفته آینده وزرای کشورهای صادرکننده گاز در تهران گرد هم خواهند آمد.
مدیر مجامع انرژی وزارت نفت چندی قبل اعلام کرد جی.ای.سی. اف حتی یک سازمان هم نیست؛ بلکه یک مجمع است برای تبادل نظر و سیاستگذاری؛ ضمن اینکه تصمیمات این سازمان الزامآور نیست.
با توجه به این اظهارات، اکنون باید این سوال را مطرح کرد که چرا روی عنوان «مجمع» تاکید شده و حساسیت خاصی بر روی مولفه «الزامآوری» وجود ندارد.
به نظر میرسد قسمتی از پاسخ به این سوال، به مقوله «تشکیلات» مجمع مربوط میشود. در ادبیات روابط بینالملل، «نهاد» را مجموعهای از قواعد، رفتارها، عرفها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی میدانند. اساسا GECF یک «نهاد» است که تصمیماتش الزامآور نیست. در عمل هم شاهد هستیم که GECF معمولا «مصوبه» نداشته، بلکه بیشتر روی جنبههایی چون مشورتی، هماهنگی و همکاری در راستای اهداف کلان بازار گاز «تاکید» میکند.
به طور مشخص خاصیت تجارت گاز (حداقل در شرایط کنونی) به گونهای است که نمیتوان مکانیزمها یا قواعد الزامآوری را به اعضا تحمیل کرد.
بازار گاز متاثر از عوامل عدیدهای است که متفاوت از بازار نفت است. بنابراین فاکتورهایی مانند قیمت، سهمیه، سرمایهگذاری، حملونقل، ریختشناسی بازار و امثال آن در بازار گاز؛ نوعا متفاوت از فاکتورهای مشابه در بازار نفت است.
ممکن است در آینده اگر تجارت گاز در قالب ال. ان. جی تثبیت شود، آنگاه اعضای مجمع کنونی تصمیم بگیرند که در قالب هویت جدیدی به نام «سازمان» درآیند. از منظر حقوق بینالملل، تبدیل به «سازمان» فرآیند مشخصی دارد؛ اما صرفا نمیتوان بهواسطه احراز هویت جدید؛ دل به تاثیرگذاری مناسب (آن هم در سطح معادلات جهانی) بست.
با این حال در یک نگاه اوسع، برای تحقق تاثیرگذاری، تقریبا تمامی ابزارهای لازم در اختیار مجمع قرار دارد. از حیث ذخایر، کشورهای عضو حدود ۴۵ درصد از تجارت جهانی گاز را در اختیار دارند (چیزی در اندازه اوپک) که البته با پیوستن دو کشور اندونزی و برونئی، این سهم به ٧۵ درصد هم خواهد رسید. همچنین از منظر تولید، کشورهای عضو مجمع قریب به ۴٢ درصد از تولید گاز جهان و ۴٠ درصد از انتقال گاز با خط لوله و ۶۵ درصد از تجارت ال. ان. جی دنیا را صورت میدهند.
اما آنچه در این میان از همهچیز مهمتر است؛ همانا نگاه بلندمدت و از موضع بالا به مقوله صادرات گاز فیمابین اعضا است. برای پدیداری این نگاه لازم است که اعضای مجمع در دو سطح کاملا مشخص، نگاه و دیدگاه خود را تغییر دهند. سطح اول، تغییر نگاه در بین اعضا (داخلی) و سطح دوم هم در سطح مشتریان (خارجی) است.
کاملا مشخص است که هرکدام از اعضا به دنبال افزایش منافع مالی و اقتصادی و سیاسی خود هستند. از این رو گفته میشود که تنها راه نیل به یک توافق جامع در بین اعضا، توافق بر سر «قیمتها» است.
بیانیههای صادرشده در نشستهای اعضا عمدتا بر این نکته تاکید دارد که نگاه مجمع به بازار گاز؛ برپایه «قیمتهای نفت» و «بلندمدت» است. این دو عامل در واقع اساس ایجاد یک «امنیت انرژی» را تشکیل میدهد چرا که عبارت «بلندمدت» حاکی از امنیت در دو حوزه «عرضه» و «تقاضا» است.
از سوی دیگر، این مهم که قیمتهای گاز باید بر اساس قیمت نفت تعیین شود نیز میتواند نمودی از مقوله تقسیم ریسک در بازار باشد. به طور کلی امنیت انرژی؛ هرگز به واسطه یک حامل خاص تامین نمیشود، بلکه مستلزم حضور حاملهای مختلف انرژی و نگاه جامع به فضای عرضه و تقاضای انرژی است.
بازار گاز، یک بازار پویا است و لذا هرگونه نوسانات قیمتی میتواند منجر به «ورود» و «خروج» کشورها شود. مثلاکشور کوچکی مانند موزامبیک را در نظر بگیریم. ممکن است در صورتی که همه عوامل (قیمتها، بازار، زیرساختهای حمل و نقل و…) فراهم آید، آنگاه این کشور به باشگاه تولیدکنندگان ملحق شود که مسلما تغییراتی در سهم بازار سایر کشورها (خصوصا کشورهای منطقهای) پدید آورد. بنابراین لزوم یک «رصد کامل و دقیق» از فعالیتهای عوامل و فعالین بازار احساس میشود.
در بازار گاز؛ کشورها در واقع «رقیب» یکدیگر هستند و حتی در درون مجمع نیز، آنچه اعضا را حول یک محور مشترک شکل داده، فقط صرفا حداکثرسازی منافع مشترک از طریق تعامل است؛ وگرنه هر کشوری این قابلیت را دارد که به جرگه رقبا بپیوندد.
اساسا بازار گاز یک تفاوت اساسی با بازار نفت دارد و آن هم وجود قراردادهای بلندمدت در بخش عرضه است. در کنار این عامل، به مفهوم «زنجیره ارزش» هم اشاره میشود که عمدتا ناظر بر سرمایهگذاری در تامین مالی پروژههای گازی است. از این طریق میتوان نظامهای قیمت پایدار و عادلانهای را بر بازار حکمفرما کرد.
گاز طبیعی تمام ویژگیهای یک سوخت مطلوب را دارد و لذا دامنه بهکارگیری و استفاده از آن بسیار گسترده است. به همین خاطر است که شاهد عدم تمرکز جغرافیا در بازارهای گاز هستیم. نگاه بلندمدتی که قبلا اشاره شد، دقیقا در همین جا عینیت مییابد و به معنای صرف نظر از منافع کوتاهمدت در راستای دستیابی به منافع پایدار درازمدت است.
به طور کلی منطقی نیست که کشورهای تولیدکننده صرفا به همجواران خود گاز صادر کنند. لذا بحث راهاندازی و احداث تاسیسات فرآوری گاز (مانند ال. ان. جی) در بین تمام کشورهای صاحب گاز مطرح است.
کشورمان نیز تاسیساتی را به همین منظور در دست احداث دارد که بیش از ۵٠ درصد پیشرفت داشته است. در این زمینه کشور قطر بدون رقیب در صدر جدول قرار دارد.