حالا به جای عشق

دیگر برای عشق نمانده‌ست جراتی

 از ترس انفجار دل ؛ این بمب ساعتی

 زل می‌زنم به ساعت قلبم که تیک‌–‌تاک

 هشدار می‌دهد که نمانده‌ست فرصتی

 من سایه‌ی سیاه پلنگی که مرده است

 تو ماه برکه‌ای که گرفتار غربتی

 آیینه گفت: «پیر شدی» باورم نشد

 ای عمر برق و باد! فقط آه وحسرتی

من خسته از هجوم غم و درد و زخم و هیچ

لم می‌دهم به شعر تو ؛ این مبل راحتی

 سر روی شانه‌های خودم می‌گذارم و

 دیگر امان نمی‌دهد این بغض لعنتی

 حالا به جای عشق برای تو مانده است

 یک عکس پاره‌پاره و یک شعر خط‌خطی

  میثم داودی- قم  (+)

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “حالا به جای عشق

  1. The Police Officer was clearly out of line but not becasue he temporarily disarmed the driver. He was out of line for not following through on the traffic stop and becaseu he indicated to the citizen that he was being stopped because of his bumper stickers.This great nation guarantees every citien the right of Free Speech. Since there was no discussion of the reason for the traffic stop other than pointing to his bumper stickers, this might be considered an illegal stop in some jurisdictions.

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *