جهان و انرژی‌های آلترناتیو

موضوع توجه به انرژی‌های آلترناتیو همواره دغدغه‌ی اصلی همه‌ی کشورها بوده است. میزان این  توجه، عموماً تابعی از قیمت‌های نفت است.

یادداشت امروز من در روزنامه‌ی اعتماد به همین موضوع پرداخته است که در این لینک هم قابل‌مشاهده است.

#######################

این واقعیت که کشورهای تولید‌کننده‌‌ی نفت عملاً هیچ اشتیاقی به  توسعه و ترویج حامل‌های آلترناتیو انرژی ندارند، چیز عجیبی نیست.

در عین حال، این‌که کشورهای مصرف‌کننده هم توجه خاصی به انواع انرژی‌های آلترناتیو داشته باشند هم، چیز عجیب و غریبی نیست.

در هر دو حال آن‌چه مسلنم است این‌که انتقال تجارب و  دانش‌فنی در مبحث انرژی‌های آلترناتیو، حائز منافع بیشماری برای کشوری مانند ایران است.

در این مجال به بررسی همین موضوع می‌پردازیم.

رسانه‌های خبری اروپا فاش کردند که  که تعداد بیش از 2200 توربی بادی در با صرف هزینه‌ای بالغ بر 13 میلیارد دلار در این قاره نصب و راه‌اندازی خواهد گردید. 

بدین منظور، یک شرکت انگلیسی به عنوان کاندید اجرای این پروژه  معرفی شده است. رئیس این شرکت اظهار داشته که انرژی‌های تجدیدپذیر می‌بایستی سهم قابل‌توجهی در سبد انرژی انگلیس و اروپا داشته باشد. ایشان در ادامه‌ی صحبت‌های خود ضمن اشاره به فراریت قیمت نفت، اظهار داشته که وضعیت عرضه و تقاضای بازار نفت بسیار شکننده بوده و  خصوصاً اوضاع عرضه‌ی نفت چندان دلگرم‌کننده نیست.

این در حالی است که طبق برخی گزارش‌ها، تولید نفت اروپا رفته‌رفته رو به کاهش گذاشته  و تولید گاز هم نزدیک به میزان حد «اوج» یا peak  خود است.

به همین ترتیب در سال‌های پیش رو، وابستگی اروپا به منابع عرضه‌ی خارجی گاز هم افزایش خواهد یافت. از این رو همواره سهم واردات گاز و نفت از مبادی روسیه و شمال آفریقا هم در حال ازدیاد اس که هزینه‌ی این واردات هم روز به روز افزایش می‌یابد.

از دیگر سو با توجه به مقولات ژئوپولیتیکی خاورمیانه و روسیه؛ ظاهرا سیاست‌گزاران اروپایی نسبت به امنیت عرضه‌ی نفت و گاز در اروپا اظهار نگرانی کرده‌اند. حتی گفته شده که اگر عرضه‌ی نفت از مبدا خاورمیانه دچار کاهش گردد، آن‌گاه تبعات نامطلوبی در اروپا حاصل خواهد آمد.

بیشتر نشریات اروپایی معتقدند که دلیل اصلی افزایش قیمت نفت، همانا پیشی‌گرفتن تقاضا از عرضه‌ی نفت است.  این نشریات پیش‌بینی کرده‌اند که مقارن سال‌  2012 یک بحران جدی نفتی وقوع خواهد یافت؛ مگر آن‌که اقدامات مقابله‌جویانه از همین مقطع در نزد کشورهای تولید‌کننده و مصرف‌کننده صورت گیرد؛ هرچند نشریات فوق دوست دارند چنین وانمود کنند که سیاست‌های مناسبی در دستور کار کشورهای تولید‌کننده  قرار ندارد.

در هر حال آن‌چه مسلم است این‌که یکی از کارکردهای بالارفتن قیمت‌های نفت، همانا موجه‌تر ساختن تولید انرژی‌های تجدیدپذیر (به شکل یک منبع انرژی آلترناتیو در مقابل سوخت‌های فسیلی) است. به عبارت دیگر، عامل رقابت‌پذیری را در این وضعیت هدف قرار داده و آن را تحریک می‌کنند.

چهار سال قبل، پروژه‌ای در قالب نصب توربین‌هایی با قدرت 60 مگاوات مورد بررسی قرار  گرفت که طی آن تعداد 30 توربین در یکی از مناطق دریایی نصب شد که اتفاقا نتایج بسیار چشمگیری هم در بر داشت و حاکی از اقتصادی‌بودن این روش تولید انرژی بود.

هزینه‌ی پروژه حدود 80 میلیون پوند به همراه صرف 656 هزار ساعت نیروی کار بود که قسمت اعظم آن برای احداث و نصب و عملیات بهره‌برداری خرج شد. شرکت مجری پروژه با توجه به مدارک موجود، از دولت وقت انگلستان درخواست حمایت از پروژه‌های مشابه کرده است.

رئیس این شرکت در خصوص رقابت‌پذیری انرژی «بادی-دریایی» با سایر انواع انرژی‌های غیرفسیلی، اظهار داشت که در حال حاضر شرایط لازم برای تولید و بهره‌گیری از انرژی هیدروژنی وجود ندارد و همچنین انرژی حاصل از هیدرات متان هم بسیار پرهزینه است.

ذغال‌سنگ هم به‌رغم فراوانی و پراکندگی مناسب منابع آن، در زمره”‌ی سوخت‌های آلاینده است.

اما در آمریکا، موضوع انرژی‌های تجدیدپذیر، بارها به محافل سیاسی کشده شده است. مثلا در مقاطع افزایش نفت، عموماً تراز انرژی کشور، به یک بحث سیاسی تبدیل می‌شود.

در سال 2005، دموکرات‌ها سند انرژی 760 صفحه‌ای آن کشور را «مطلوب« ارزیابی کردند، ولی در سال 2006  خواهان کاهش واردات نفت و بهره‌گیری از منابع انرژی تجدیدپذیر برای تولید برق شدند.

ظاهراً همواره دموکرات‌ها پافشاری زیادی بر این قضیه داشته‌اند و خواهان افزایش سهم تجدیدپذیرها هستند. این گروه به عنوان یکی از محورهای اساسی فعالیت در زمینه‌ی انرژی، در نظر دارند با تصویب قوانین، سهم این نوع انرژی را به رقم ده درصد برسانند.

طی یکی از سندهایی که در سال 2006 به تصویب رسید، دولت موظف شده است که تا سال 2025 میزان واردات نفت خود را تا مرز  حدود 40 درصد کاهش دهد. در حال حاضر، آمریکا بیش از نیمی از نفت مورد نیاز خود را از طریق واردات تامین می‌کند.

مضاف بر  آن، گروه‌ها و لابی‌های طرفدار محیط زیست هم بر این عقیده هستند که دولت منابع مالی توسعه‌ی انرژی‌های تحدیدپذیر را به هدر داده است.

این گروه به یک بررسی علمی در همین زمینه اشاره می‌کنند که طی آن ثابت شده است که اگر مطالعات و سیاست‌گذاری‌های جدی و دقیقی  از دهه‌ی 1980 بر روی مقوله‌ی انرژی‌های تجدیدپذیر صورت می‌گرفت، هم‌اینک سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در سبد مصرفی انرژی آمریکا به مرز حدود 30 درصد رسیده بود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *