نام مجموعهای است از عکسهای مستند خانم نفیسه مطلق …
در این مجموعه، دخترها در کنار پدرانشان قرار گرفته و از آنها عکس گرفته میشود …
آنگاه دخترها هم چند جملهای در مورد پدرهایشان حرف میزنند و این حرفها در پایین هر عکس آمده است.
اول اینکه عکسها را از اینجا ببینید … حدود 10 تا عکس است …
اما در مورد این مجموعه، یک نکته ذهم من را مشغول کرده است:
این که آیا این عکسها را میتوانیم به عنوان یک نمونه از «موزاییک» جامعه شناختی متنوع کشورمان تلقی کنیم یا نه؟
در یکی از عکسها، دختر یک روحانی را میبینیم که با حجاب برتر در کنار پدرش است …و میگوید که پدرش در پانزده سالگی به او اجازه داده که با دوستانش به نمایشگاه کتاب برود ….
و عکس دیگری که یک دختر را به همراه پدر بیکارش در یک روستا نشان میدهد و از قول دختر میخوانیم که «واقعاً نمیدانم در مورد پدرم چه باید بگویم»
و یا در عکس دیگر، دو دختر مینیژوپی زیبا در کنار پدرشان (که یک سگ را در بغل دارد) را میبینیم …. در متن عکس هم از قول دخترها میخوانیم که پدرشان در اروپا تحصیل کرده و هر قسم آزادی را که دختران غربی دارا هستند، در اختیار آنها قرار داده است.
حالا سؤال من این است که آیا این واقعیتها را باید به مثابهی یک «کل» از جامعهی ایرانی تلقی کرد یا نه؟
یعنی آیا عکاس این مجموعه، از یک ترکیب منطقی و متجانس از واقعیت جامعهی ایرانی را به نمایش گذاشته است؟
خب! اگر به دیدهی حکومتی به این مجموعه نگاه کنیم، قاعدتاً نفیسه مطلق هم یک سرسپرده به نظام رسانهای غرب است و در حال ارائهی یک تصویر غیرواقعی از دخترها و پدرهای ایرانی و کلاً جامعهی ایرانی !!!
میخواستم شما به سؤال من جواب بدهید ….
آیا نفیسه مطلق، از ترکیب دقیقی برای معرفی جامعهاش استفاده کرده است؟ …
آیا این چند عکس را میتوانیم به عنوان یک «نمونهی کامل» از هویت و واقعیت جامعهی ایرانی بدانیم؟