شرط لازم برای داشتن خاطره

یادم می آیدسالها پیش كه جوانتربودم بنا بر اصرار عزیزی در آن موقع قرار شد كه یك نوار از آهنگها و ترانه هایی كه دوست داشتم برایش پر كنم.حتما میگویید به ما چه ؟ راستش دلیل طرح این داستان این است كه اكنون پس از كذشت بیش از ده سال موفق شدم دستنوشته ای از آن دوران پیدا كنم كه لیست آهنگها را برای تهیه در آن نوار نوشته بودم.نكته جالب برای خودم اینكه هم اكنون هم فكر میكنم اگر قرار باشد كه عمل مشابهی كنم باز هم طبق همین لیست خواهد بود.لیست من شامل خوانندگانی چون فرشته( عشق لهیب دو نگاهه نمی دونم …)ستار(یه روز میدونم بی خبر…) مختاباد(شبانگاهان چون حریم فلك…)معین( سفر كردم كه از یادم بری….)داریوش رفیعی(گلنار)گلپایگانی(نه می مونده نه مستی…)بنان ( کاروان)و چند ترانه دیگر بود.

ولی به راستی چند درصد كارهایی  كه قبلا كرده ایم را حاضریم در اكنون تكرار كنیم؟ .فكر میكنم اگر قرار بود همه ما از كارهای گذشته مان به طور كامل راضی باشیم  آنگاه دیگر خاطره ای برایمان باقی نمی ماند.با این اوصاف و با وجود اینکه شاید از خیلی از اعمال گذشته مان راضی نباشیم  پس چرا یاداوری آنها اینقدر برایمان لذت بخش است؟؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *