وقایع اخیر در بازار نرخ ارز، دستمایهی سرمقالهی امروز روزنامهی جهان صنعت شد که در اینجا هم می توانید ببینید:
==========================
هر کشوری که نرخ ارز را به رغم افزایش نقدینگی، ثابت نگه میدارد؛ در واقع راه را برای جهش نرخ آن هموار میکند (خصوصاً آنکه امکان افزایش تجمعی هم وجود داشته باشد).
بررسیهای اقتصادی و تجارب معمول به ما آموختهاند که با کسری بودجه و ترکیب بدهی های خارجی کشور باید به چه شکلی برخورد کرد. مسائلی مانند بدهی های کوتاهمدت و بلندمدت، وضعیت حساب جاری در تراز پرداختها، و یا نسبت نقدینگی به ذخایر بانک مرکزی، همه و همه بر حوزهها و متغیرهای کلان اقتصادی بیتاثیر نیست.
مثلا شاخص نسبت نقدینگی به ذخایر خارجی را برای پیشبینی وقوع بحرانهای ارزی و پولی محاسبه کرده و زیرنظر میگیرند.
در گذشته و همگام با وضعیت مطلوب قیمت نفت، مخرج این نسبت رو به ازدیاد داشت. اما اکنون این نسبت رو به نزول دارد. به عبارت دیگر مخرج کسر نتوانسته است همگام با صورت این کسر افزایش پیدا کند و بهاحتمال زیاد افزایش نرخ ارز به همین خاطر بوده است.
بهطور کلی ثابت نگاه داشتن نرخ ارز در یک سطح مشخص در میانمدت و بلندمدت؛ میتواند تاثیرات نامساعدی هم داشته باشد. یعنی از یک طرف ادعای میارزه با قاچاق داریم و از طرف دیگر نرخ ارز را ثابت نگه میداریم. بنابراین محصولات خارجی عملاً گران تر بهنظر میرسند و با این وضعیت تراز کشور به نفع کالاهای وارداتی تغییر میکند، گو آنکه کالاهای ایرانی هم در بازارهای خارجی گرانتر شده و از طرف دیگر کالاهای خارجی در بازارهای داخلی هم «کمتر» گران میشود.
ممکن است ادعا شود که این ثابتماندن نرخ ارز باعث رغبت سرمایهگذارنی است که پول خود را به کشور وراد کنند. هرچند این ادعا درست است، اما از نظر دور نداریم که ثابت نگهداشتن نرخ، عاملی است که باعث میگردد همین سرمایهگذاران، بعد از کسب سود مورد نظر، پول خود را از کشور خارج کنند که پدیدهی فراریت و آسیبپذیری سرمایهگذاری را در بعد کلان بهدنبال خواهد داشت.