قصه‌ی آگاهی؛ رنگ دانایی

در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی، روحانیت تقریباً به تمام امور مملکتی و کشورداری ورود داشته است.

در فرهنگ سنتی ایران همواره امور و فعالیت‌های خاصی برعهده‌ی روحانیت بوده است. مقام معظم رهبری در این رابطه سه وظیفه‌ی عمده «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی» را سه وظیفه عمده روحانیت قلمداد فرموده‌اند.

در این میان آنچه که می‌توان تمام فعالیت‌های روحانیون را ذیل آن طبقه‌بندی کرد، همانا «پدیده‌ی فرهنگ» است.

روحانیت ایران در تمامی عرصه‌های فرهنگی حضور داشته و نقش مهمی در پیشبرد راهبردهای کلان فرهنگی کشور ایفا کرده است.

اما مختصات این حضور تا کنون در قالب‌های از پیش‌ تعیین‌شده بوده است. متولیان امر معتقدند روحانیون در روستاها به‌عنوان مشعل‌داران تبلیغ دین و اخلاق و معنویت نقش مهمی دارند و لاجرم در دو ساحت «تبلیغ سنتی دین یعنی حضور در منابر و مجامع مردمی، صنفی» و همچنین «در بُعد نوین آن» می‌توانند تأثیر عمیقی بر روی مخاطبان باقی گذارند.

به بیان دیگر اموری مانند فرهنگ سازی، پاسخگویی به نیازهای دینی و شرعی مردم منطقه، حضور عاطفی و اجتماعی در میان مردم، و گسترش معارف اسلامی و فعالیت‌های دینی در زمره‌ی اهداف مترتب بر حضور روحانیون در روستاها برشمرده می‌شود.

آنچه ذکر شد ناظر بر فعالیت‌های سنتی و متداول روحانیون در روستاها و مناطق محروم است. اما این تمام ماجرا نیست.

قصه؛ رنگ؛ توپ

اسمش اسماعیل آذری‌نژاد است.

روحانی جوانی که در استان کهگیلویه و بویراحمد زندگی می‌کند. در حوزه درس می‌دهد و علاوه بر آن فعالیت بسیار مهم و طاقت‌فرسایی را برای خود تعریف کرده است.

او با امکانات شخصی خود و خانواده‌اش به روستاهای استان محروم خود می‌رود. با استفاده از سه ابزار «قصه»، «رنگ» و «توپ» به بچه‌ها آموزش زندگی می‌دهد. 

با خودش قرار گذاشته به روستاهایی برود که محرومیت‌های بیشتری دارند. روستاهایی که افراد کمتری به آنجا سر می زنند و دسترسی بچه ها به کتاب کم است.

او با هزینه‌ی شخصی و کمک‌های مردمی برای بچه‌ها کتاب داستان می‌خرد. به آنها مداد رنگی و مداد شمعی هدیه می‌‌دهد و با آنها توپ‌بازی می‌کند.

هدفش این است که برای روستاهایی که امکان داشته باشد، کتابخانه‌ی ویژه کودک تاسیس کند؛ چرا که استهلاک کتاب در نزد کودکان زیاد است. به کمک بچه‌ها و والدین آن‌ها اتاقی را در روستا پیدا کرده و رنگ آمیزی می‌کنند. سپس و وسایل بازی را آنجا می‌برند تا بچه‌های روستا برای بازی و مطالعه به آنجا بیایند.

بارها با کمک روستایی‌ها مدارسی که چهره مناسبی ندارند را رنگ کرده و در چندین مورد برای خانه‌های روستایی آشپزخانه، دستشویی و حمام ساخته است.

امکاناتش به شدت محدود است. ماشین شخصی خودش (یک پژو آر.دی) را در خدمت این کار قرار داده و برای فعالیت‌هایش روی کمک مالی شهروندان عادی حساب می‌کند.

خودش می‌گوید آدم ثروتمند و یا خیریه‌ی متمولی از او حمایت نمی‌کند و عمده‌ی کمک‌ها از سوی شهروندان معمولی است که با مبالغ اندک اهدایی خود، زندگی بچه‌های روستایی را شاد‌تر می‌کنند.

تا کنون به بیش از ۱۰۰ روستا رفت‌و‌آمد داشته اما برخی روستاها هستند که بیش از ۴۰ بار به آنجاها مراجعه داشته است. قطعاً او توان مالی چندانی ندارد که بتواند مدام کتاب بخرد، اما تمام تلاشش را کرده و تاکنون بیش از ۷۰ روستا را تحت پوشش قرار داده است.

این روحانی دوست دارد کودکان به رشد فکری برسند. از این رو کتاب‌هایی انتخاب می‌کند که بیشتر در این راستاست. سعی دارد کتابی بخواند که موجب پرورش فکر کودکان شود.

معتقد است کتاب به مهربان‌تر شدن بچه ها با یکدیگر کمک می‌کند. تمام این مراحل باعث می‌شود جامعه‌ی ما جامعه‌ای مهربان‌تر نسبت به یکدیگر باشد.

او می‌گوید سه مؤلفه‌ی «دانش»، «هنر» و «امنیت» پایه‌ی تمدن‌ساز هستند. کهگیلویه بیش از دو قرن فاقد این سه مؤلفه بوده است. گاو و گوسفندشان را می‌فروختند که تفنگ بخرند و افتخار و قدرت کسب کنند!

قبل از انقلاب ۹۰درصد جمعیت این استان سواد درست و حسابی نداشتند.
آذری‌نژاد امیدوار است که معلم‌ها هنر و تفکر و تفهم را جدی بگیرند تا روح زیبایی و تخیل و خلاقیت در کودکان این استان و کل کشور شکل گیرد.

شعار «قصه، رنگ، توپ» در اینجا عینیت پیدا می‌کند. خودش در این مورد می‌گوید که کودکان باید مهارت‌های اجتماعی را بیاموزند و البته مهمتر از آن شیوه ارتباط با یکدیگر را برای آموزش مدنظر دارد.

قصه

آذری‌نژاد از حیث ابزار ارتباطی نیز با سایر روحانیون سنتی یک تفاوت عمده دارد و آن اینکه معتقد است نمی‌توان برای بچه‌ها به شکل مستقیم سخنرانی و نصیحت انجام دهیم؛ بدین معنا که امکان استفاده از انواع مختلف آموزش مستقیم برای کودکان وجود ندارد.

به همین خاطر او تلاش دارد تا نقش «تسهیل‌گر» را ایفا کند. یعنی شرایط را به نحوی آماده کند تا کودک خودش رشد کرده و بیاموزد. این یعنی نقش «معلمی» را کنار می‌گذارد و نقش «همراه» و «راوی» را دارد.

یکی از جلوه‌های ایفای نقش مذکور آن است که برای بچه ها کتاب قصه خوانده شود. اساساً یکی از کارکردهای آموزش قصه همین است که کودک را در عبارت‌خوانی و پرورش فکر ارتقا می‌دهد. کارشناسان معتقدند که داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت و آشنایی با ارزش‌های اخلاقی دارد.

در واقع هسته‌ی مرکزی قصه‌های کودک از همین ارزش‌ها و فضائی اخلاقی تشکیل می‌شود. قصه‌ها هم شادی می‌آفرینند و هم آموزش می‌دهند.

آذری‌نژاد تعصبی در انتخاب کتاب از حیث ایرانی یا غیرایرانی و یا مذهبی و غیرمذهبی ندارد و در این خصوص به کلام امیرالمومنین اشاره می‌کند که «حکمت را بیاموز حتی از مشرک».

او ژانر کتاب کودک را در سه مقوله‌ی کلی «خشونت‌پرهیزی»، «رفتار آشتی‌جویانه» و «آموزش مهارت‌ها» طبقه‌بندی کرده و در صفحه‌ی توییتر خود کتابهای مناسب کودکان را معرفی می‌کند.

او حتی با برخی از دختران روستایی (که متاسفانه به دلایل فرهنگی و اقتصادی ترک تحصیل کرده‌اند) قرار گذاشته که در ازای خواند قصه برای سایر بچه‌های روستا، به آن‌ها حق‌الزحمه پرداخت کند و اکنون چندین نیروی حق‌الزحمه‌ای دارد!

رنگ:

یکی از اهداف سه‌گانه‌ی آذری‌نژاد، بهبود ارتباط کودکان محروم روستایی با مفهوم رنگ و نقاشی و رنگ‌آمیزی است.

گفته شده که فعالیت‌های رنگ‌آمیزی در کودکان منجر به بهبود اعتماد به نفس و عزت نفس کودک می‌شود؛ چرا که با رنگ آمیزی کردن یک طرح و به پایان رساندن آن کودک فرصت پیدا می‌کند به خودش تبریک بگوید و به خلاقیت خود افتخار کند.

همچنین از آنجا که رنگ‌آمیزی یک فعالیت لذتبخش و درمانگر است، لذا سطح هیجانات ناخودشایند و سرخوردگی‌ها را در کودکان کاهش می‌دهد. به طور کلی رنگ‌امیزی عملاً با رشد ذهنی کودک ارتباط دارد.

روانشناسان چندین مزیت را در رابطه با فعالیت‌های مرتبط با رنگ برای کودکان ذکر کرده‌اند. از آن جمله می‌توان به «بهبود مهارت‌های حرکتی به‌واسطه‌ی رشد عضلات ظریف انگشتان، دست‌ها و مچ‌ها و بهتر شدن توانایی‌های نوشتاری و استفاده از اشیا کوچک»، «تحریک خلاقیت و شکل‌گیری روحیه خلاقانه و تقویت توانایی تشخیص تفاوت‌های بصری و الهامات»، «بهتر شدن دستخط»، «تقویت هماهنگی چشم و دست»، « ایجاد حساسیت نسبت به ساختارها و ابعاد و فضاهاو پرسپکتیو» و موارد دیگر اشاره کرد.

توپ

آذری‌نژاد مشکل بچه‌ها در شهرها را عدم تحرک و فعالیت در فضای ‌باز می‌داند اما معتقد است این مشکل در روستا وجود ندارد. اما هدفش از انتخاب توپ، همانا تقویت روحیه مشارکت و‌ آموزش فعالیت گروهی بین بچه‌های روستا است.

البته کار با توپ به دلیل اینکه یک فعالیت‌ ورزشی است، باعث تخلیه هیجانات و درنهایت کاهش خشونت‌ هم می‌شود.

توپ به این دلیل مورد توجه بچه‌ها قرار دارد که این احساس را در آنها زنده می‌کند که بر چیز دیگری غیر از خودشان تسلط دارند. مزید بر آن نیز باید به مواردی چون رشد عضلات، بهبود توانایی تمرکز و هماهنگی بدنی (نظیر هماهنگی چشم و دست و پا)، مدیریت زمان و زمان‌بندی و تنوع گسترده‌ی انواع بازی با توپ اشاره کرد.

تکلمه

«جناب مسئول! تو را به معتقداتت برای بازدید به روستا نرو! وقتی نمی‌خواهی کاری انجام بدهی، قول الکی نده و دل آنها را بیخود امیدوار نکن. نگذار برایت گوشت گوسفند کباب کنند».

این یکی از توییت‌های اخیر او است که می‌توان حرف‌های ناگفته‌ی زیادی را در لابه‌لای این چند سطر پیدا کرد.

آذری‌نژاد به هیچ منبع قدرت و ثروت متصل نیست. در این راه از شاگردان حوزه‌ی علمیه‌ای که در آنجا درس می‌دهد نیز کمک می‌گیرد. در ضمن تدریس، شیوه‌های مناسب قصه‌خوانی و فعالیت با کودک را به آن‌ها آموزش داده و پنجشنبه‌ها در قالب چند گروه به روستاها می‌روند.

او با کمک و پشتوانه‌ی کمک‌هایی که از شهروندان عادی اخذ کرده، فقط در یک ماه گذشته:

۲ مدرسه را برق‌کشی،

تعداد سه مدرسه را رنگ‌آمیزی 

 دو مدرسه را لوله‌کشی کرده است.

همچنین سه سرویس بهداشتی برای دو مدرسه

 یک اتاق برای یک نیازمند

دو حمام برای منازل روستایی

و حیات بازی برای دو مدرسه ساخته است.

ضمنا در همین مدت موفق به تجهیز چهار مهدکودک روستایی و تهیه‌ی مصالح لازم برای ساخت چند دستشویی بهداشتی در روستای محروم شده است.

و تمام این‌ها به‌واسطه‌ی کمک‌های مردمی صورت گرفته است.

گفت‌و‌گو، مفاهمه، تحمل شنیدن، پروش فکر، ایجاد جسارت و اعتماد به‌نفس، جلوگیری از رویه‌های حذفی و تنبیهی و سپردن مسئولیت به کودکان روستایی بزرگ‌ترین هدف او است.

اینکه کودکان یادبگیرند در کنار همدیگر بنشینند و قصه‌ای را که خوانده‌اند با دیگران شریک شوند. این که اسم همدیگر را صدا کنند، پرسش‌گری کنند، استدلال بخواهند و در این فرآیند ناخودآگاه است که «تفهم» و «تفکر» شکل می‌گیرد.

برای کمک به گسترش فعالیت‌های اسماعیل آذری‌نژاد، کمک‌های مالی خود را به این شماره کارت واریز کنید:

۶۱۰۴۳۳۷۰۶۷۵۶۸۷۸۰

به نام آذری نژاد

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “قصه‌ی آگاهی؛ رنگ دانایی

  1. درود بر این انسان خوش سیرت که هم خود در این گذر زمان و مکان آموزش و تجربه کسب میکنند و هم به بالا بردن سطح فرهنگ کودکان روستا کمک میکنند که متاسفانه کمترین توجهی به آن نمیشود بخاطر مشغله ی بزرگترها

    [پاسخ]

  2. پویا جان
    این کارت که ایشون رو معرفی کردی عالیه
    مخصوصا که شماره حساب هم برای کمک اعلام کردی
    من کمک میکنم
    سعی میکنم مرتب ماهانه کمک کنم
    ممنونم ازت

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *