غزل دلانگیزی را از آقای رضا نیکوکار با هم بخوانیم:
از دوختن چشم قشنگت به زمین است
نقشی که چنین حک شده در باورِ کوچه
اینگونه نگین در همهی عمر ندیدم
اینقدر برازنده بر انگشتر کوچه
«گل در بر و می در کف و معشوق …» خدایا
من مست غزلخوانی سکرآور کوچه
لب تر کن تا ور بکشد پاشنهاش را
بیواهمه یک بار دگر قیصر کوچه
□
من کشتهی این عشقم و باید بگذارند
فردای جهان نام مرا بر سر کوچه
منبع: وبلاگ غزلخانه