مخلوق

هفته‌ی گذشته در برنامه‌ی آکادمی موسیقی گوگوش، قرار بر این بود آهنگ‌هایی خوانده شود که ترانه‌‌ی آن‌ها را  آقای منصور تهرانی سروده است.

از جمله‌ی این‌ها، ترانه‌ی «مخلوق» بود با این مطلع:

«داغ یک عشق قدیم رو

اومدی تازه کردی

شهر خاموش دلم رو

تو پرآوازه کردی…»

منصور تهرانی  حکایت جالبی را در مورد این ترانه تعریف کرد که خلاصه‌اش این است:

«… حسن شماعی‌زاده آهنگی ساخته و منصور تهرانی هم شعری بر روی آن گذاشته و همه‌چیز مهیای ضبط آهنگ بود.

 اما  در روز قبل از ضبط، منصور تهرانی در خیابان به طور اتفاقی با یک عشق قدیمی روبه‌رو می‌شود و…  تحت تاثیر این واقعه، ترانه‌ی «مخلوق» را می‌سراید.

 همان شب با شماعی‌زاده تماس گرفته و درخواست تعویض ترانه را می‌کند و … به هر حال ترانه‌ی فوق با شعر جدید ضبط می‌شود.

اما هم منصور تهرانی و هم شماعی‌زاده در هراسند که نکند این ترانه، چندان مورد توجه قرار نگیرد، چرا که شعر آن تا حدودی «شخصی» شده است.

اما ترانه به‌اصطلاح معروف، گل می‌کند و مردم استقبال خوبی از آن به عمل می‌آورند…»

منصور تهرانی در برنامه‌ی آکادمی ضمن بیان این خاطره، تعبیر خیلی جالبی از این واقعه ارائه می‌کند و می‌گوید:

بعد از  استقبال مردم از این ترانه، ما به این نتیجه رسیدیم که ظاهراً خیلی‌ها از این پل عبور کرده‌اند!

این تعبیر را خیلی دوست داشتم.

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “مخلوق

  1. آخ گفتی! وقتی از این پلها رد می شی انگار یه نفر قلبت رو گرفته تو مشتش همینطور فشار می ده، بی پیر!

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *