قرارداد توسعه پالایشگاه اراک چندی پیش توسط مقامات یک شرکت چینی وشرکت ملی پالایش و پخش به امضاء رسید . صرفنظر از مفاد قرارداد و نتیجه ای که از اجرای اینگونه قراردادها عاید بخش نفت کشور می شود ( ویا نمی شود)
چند نکته در این زمینه الزامی است
اول اینکه سالهاست کشورهای صاحب فناوری صنعت نفت ، هیچ اقدامی در راستای احداث پالایشگاه برای تولید فراورده های نفتی نکرده اند ، حال آنکه هر ساله رشد مصرف هم کاملاً در این کشورها مشهود است . در مورد اینکه چرا چنین وضعیتی حاکم شده و این کشورها به کدام دلیل از تولید فرآورده های نفتی اجتناب می کنند ، حرف و حدیث بسیاری گفته شده ولی به نظر می رسد دلیل اصلی ، همانا وضعیت خاص این صنعت ( صنایع پالایشی) تأثیر وحشتناک آن بر محیط زیست آدمی باشد . اساساً کشورهایی که زیست سالم را به عنوان یکی از حقوق شهروندان خود به شمار می آورند ، تمایل چندانی برای به خدمت گرفتن صنایع آلاینده ندارند که دراین ارتباط البته باید تأثیر و نفوذ گروههای حامی محیط زیست را هم از نظرها دور نداشت کشورهای صنعتی ، برای تامین نیاز خود به فرآورده های نفتی به طور عمدهً دو راه حل بیشتر ندارند . راه اول اینکه بنزین مورد نیاز خود را از مبادی واردات ( به صورت خرید) تأمین کنند و دوم اینکه پالایشگاهها خود را در سایر کشورها احداث کنند .البته تقدم هر کدام از این راه حل ها بستگی به شرایط تصمیم گیری در آن مقطع خاص دارد ، ولی در هر حال ، انتخاب راه حل اول ، هم عاقلانه تر است و هم کم خطر تر .
در این نوشتار بر آن نیستیم که مقایسه ای بین این دیدگاهها با دیدگاههای حاکم در کشور خودمان داشته باشیم . زیرا ساختار نفت در آن کشورها عموما ساختار خصوصی ، غیر دولتی و غیر یارانه ای است. بدیهی است اگر به هر دلیل افزایش در قیمتی در مورد نفت اتفاق بیفتد ، لاجرم بهای فراورده های نفتی هم افزایش خواهد یافت و کمپانی های صاحب جایگاههای عرضه فرآورده ، همواره این افزایش نرخ را از مشتریان و صاحبان خودرو ها دریافت می کنند ، حال آنکه در ایران به مدد افزایش بهای نفت و سرخوش های نفتی حاصل از آن ، می باید بهای بالاتری برای بنزین وارداتی پرداخت کنیم ( در شرایط نظام یارانه ای که امکان اخذ بهای بالاتری از مصرف کنندگان وجود ندارد ، چاره ای جز افزایش تخصیص میزان یارانه وجود نخواهد داشت که بدین اعتبار ، هزینه های سنگین تری به مصرف کنندگان نهایی وارد می آید)
به هر روی کشورهای صنعتی سالهاست که تحت هر شرایطی احداث پالایشگاه طفره می روند .
اما معلوم نیست که سیاستگذاران نفت کشور مان تحت چه الزامی اقدام به توسعه تولیدات پالایشگاهی می کنند و دامنه تأثیرهای نا مساعد این آلاینده سازها را بر محیط زیست گسترش می دهند ؟
از آنجا که مقوله بنزین اخیراً به یکی از کانون های حساسیت افکار عمومی تبدیل شده است ، لذا به نظر می رسد این گونه اقدامها با هدف کاستن از بار روانی موضوع صورت می گیرند ، چرا که با شرایط موجود دلیلی برای تهییج حس ارضاءناپذیر مصرف کننده ایرانی وجود ندارد . آیا افزایش تولیدات پالایشگاهی به مثابه دامن زدن بر آتش مصرف این فرآورده نفتی نیست ؟ این گونه راهکارهای موقتی به روشنی مؤید این مطلب است که سیاستگذاران بخش انرژی و نفت کشور ، هنوز هم به یک جمع بندی کامل و جامع در خصوص آینده معضل بنزین در کشور نرسیده اند. اگر قرار است که جلوی این همه مصرف نامعقول گرفته شود ، و اگر مقرر شده که از استمرار شیوه های یارانه ای ممانعت به عمل آید و اگر همه سیاستگذاران و مدیران اقتصادی کشور وضعیت جاری را نمی پسندند ، پس چگونه و با کدام استدلال ، اقدام به تولید بیشتر بنزین ( که لابد بنزین تولیدی در کشور ، شمول پرداخت یارانه قرار دارد) می کنند؟ این وضعیت را باید نمودی از نا هماهنگی بخش نفت با سایر بخش های اقتصادی کشور دانست .
از سوی دیگر آغاز یک موج تبلیغی در اندازه کلان در زمینه اصلاح وضعیت مصرف بنزین در کشور و بحثهای بی سرانجام فراگیر در باره سهمیه بندی ، استفاده از کارت هوشمند ، دو نرخی کردن ، توسعه حمل و نقل عمومی و از این قبیل وقتی تنها به عقد قراردادهای توسعه پالایشگاهی منتهی می شود بی تردید این پیام را با خود دارد که این میزان مصرف اجتناب ناپذیر است و دولت باید که به هر طریق ممکن در تامین آن بکوشد .
آیا براستی مشکل ما در زمینه بنزین فقط به همین موضوع منحصر می شود ؟!