زمان، خیابان را طولانی کرده است. خود را در لابهلای خطها گم میکنی.
سی بهار از عمرم گذشته. کهنهزخم عمیقی را بر قلب و روحم احساس میکنم که سالهاست مرا غمگین و بهار زندگیام را به خزان مبدل کرده است.
ما همسر شرعی و قانونی بودیم. زنان اقساطی و مردان اسقاطی.
اعصابم بیاندازه خراب است. اندازهی سینه در دترخانمها همیشه یکسان نیست و ممکن است یکی از سینهها از دیگری کوچکتر باشد که این مشکل خیلی نگرانکننده نیست.
نگران سلامت اخلاق او هستم. نگران آرایش دائم صورت با رنگهای کروماتیک و ثابت با هر نوع ژنوتیپ…
هر از گاهی نگاهی کلافهات میکند. از اولین رهگذر میپرسم: ببخشید خانم؛ خط لب شما از ایستگاه دل من میگذرد؟
نمیدانم چرا همسرم مرا بر سر دوراهی قرار داده است. آزادی یا کشتارگاه. باید با کسی حرف بزنم. بهترین عروس با مشاورهی رایگان…
اعصابت خراب است. حق با کیست؟ سوپرمن به بالاترین رکورد فروش تجاوز به 13 زن دت یافت. قابلتوجه خانمهای هنرمند. چرا من و تو ما نمیشویم؟ راه طولانیتر شده است. از منارهها صدای رهایی میآید.
همسرم به من دروغ میگوید. وازکتومی لازم نیست…
من که به امید پس از ازدواج بودم. نرسیدم. بالاخره رسیدم. رسیدی.
زنگ زدی. در زدی. کلید در قفل گیر کرد… با عصبانیت لگدی به در زدی. باز میشود. حس غریبی داری. بوی غریبه بینیات را پر میکند…
امروز بارانی است… فکرهای بالدار. ابرهای بالدار… شباداری بدون پیشقسط. حاملگی تضمینی فقط در یک جلسه. جلسهی اول رایگان…
برگرفته از مجموعهداستان کلاژ.
نوشتهی آقای احسان عباسلو
نشر آموت. چاپ اول 1389