سابقه‌ی نفتی

یکی از مسئولین روابط‌عمومی شرکت ملی پخش می‌گفت در سال‌های گذشته که امکان اطلاع‌رسانی به مدیران نفتی از طریق اس.ام.اس و  ای.میل و اینترنت و سیستم‌های فعلی وجود نداشت، بالاجبار در روابط‌عمومی می‌بایستی یک نفر را مسئول این اطلاع‌رسانی به مدیران می‌کردند.

بدین صورت که این شخص همه‌ی صفحات روزنامه‌ها را می‌خواند و اخبار و گزارش‌های مرتبط با شرکت را  با قیچی از روزنامه جدا می‌کرد و روی برگه‌ای می‌چسباند و این کار که تمام می‌شد به تعداد موردنظر از آن صفحات کپی می‌گرفتند و در اختیار مدیران می‌گذاشتند.

این دوست‌مان تعریف می‌کرد که یک روز کارمند  مربوطه غیبت داشت و ناچاراً کار را به دست یک نفر دیگر دادند. طرف هم که اطلاع کمی از نحوه‌ی انجام کار داشته، شروع به مطالعه‌ی روزنامه‌های آن روز می‌کند و وقتی نتیجه‌ی کار را بیرون می‌دهد، کم مانده  بود تا آبروریزی بزرگی به بار آید.

این شخص در ضمن خواندن روزنامه، به صفحه‌ی حوادث هم سری می‌زند و خبری مربوط به خودسوزی با بنزین را  هم با این توجیه که به مقوله‌ی بنزین و شرکت ملی پخش ارتباط دارد، از صفحه‌ی حوادث قیچی کرده و در کنار سایر خبرها آورده بود.

حالا شده حکایت آقای علی‌آبادی که می‌گوید من تجربه‌ی کار نفتی دارم و زمانی در پروژه‌ی احداث انبار نفت شهران فعال بوده‌ام.

به‌نظر من، این بدترین توجیهی بود که آقای علی‌آبادی ارائه کرد.

آیا آن‌قدر قحط‌الرجال است که مشارکت در احداث یک انبار نفت (که اساساً یک فعالیت مهندسی و تدارکاتی است) می‌تواند مدرکی دال بر «آشنایی‌‌داشتن» با صنعت نفت باشد. اگر این طور باشد، پس یک راننده‌ی نفت‌کش  که روزانه چندین بار به انبار نفت مراجعه می‌کند هم می‌تواند خود را یک مطلع از امور نفتی قلمداد کند!

مدیریت بر گستره‌ی صنعت سترگ نفت، مستلزم اجماع و در اختیار داشتن  حجم وسیعی از اطلاعات و دانش در حوزه‌های تعیین‌کننده‌ای نظیر فنی، اقتصادی، بازرگانی، نیروی انسانی و … است.

دقیقاً به همین خاطر بوده که انتخاب  و  انتصاب «وزیز نفت»، یکی از چالش‌‌برانگیزترین تصمیم‌های دولت‌ها در ایران بوده و هست و حتی مجلسیان هم  حساسیت زیادی در امورد انتخاب وزیر به خرج می‌دهند؛ گو آن‌که پذیرش و تمکین مدیران محترم نفتی هم شرط اساسی موفقیت وزیر نفت به شمار می‌رود.

من شخصاً به انتخاب آقای احمدی‌نژاد احترام می‌گذارم. اما این بدان معنی نیست که به خود اجازه دهیم هر هدفی را با توسل به هر وسیله‌ای توجیه کنیم.

ای‌کاش آقای علی‌آبادی فقط به این گفته‌ی خودشان که «من را رفیق خودتان بدانید نه رئیس‌تان» اکتفا می‌کرد و کار را به این‌جا نمی‌رساند.

شما چه فکر می‌کنید؟

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “سابقه‌ی نفتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *