دو طنز کوتاه از ابراهیم نبوی

۱-

اصولا رسانه موضوع بسیار مهمی است، ما را در جریان خبرها می گذارد و به ما اطلاع می ‏دهد، از این طریق می فهمیم دنیا دست کیست و در ایران چه خبر است. مثلا وقتی وارد وب ‏سایت پیک نت می شوید احساس می کنید که همین حالا دست جورج بوش روی دکمه ای است ‏که قرار است هزار موشک را یک ا به تهران شلیک کند، در حالی که وقتی وارد ادوار نیوز ‏می شوید احساس می کنید که یک جنبش عظیم دانشجویی در حال اتفاق است که گویا خبرش ‏به پیک نت اصلا نرسیده، یا وقتی وارد وب سایت زمانه می شوید، احساس می کنید میلیونها ‏ایرانی در سراسر جهان دارند بشکن می زنند و قر می دهند. درست در همین شرایط وارد ‏وب سایت امروز می شوید و می بینید که همه سیاستمداران کشور در حال بازشماری آرا ‏هستند و نه خبری از جنگ است و نه خبری از جنبش دانشجویی، « فارس نیوز» هم تبدیل ‏شده به نسخه فارسی « فاکس نیوز»، وارد وب سایت خبرگزاری فارس که می شوی، می بینی ‏دویست تا مسلسل نشانه رفته است به پیشانی خاتمی و همین حکایت است با دیگر وب سایت ‏ها. گاهی اوقات آدم فکر می کند خبرهای فارس مربوط به هفته بعد هستند یا خبرهای وب ‏سایت انتخاب انگار خبرهای هفت ماه پیش هستند که نخوانده بودیم شان.

۲-

فعلا که در اثر مساعی دولت جمهوری اسلامی، رودکی تاجیک است و نظامی گنجوی و‏شهریار اهل آذربایجان ، مولانا ترک است و خوارزمی هم که اهل خوارزم است و بزرگان ‏ایرانی بعد از اینکه « کوچک» های ایرانی روی صندلی بزرگ ها نشستند، یکی یکی بعد از ‏مرگ به سایر کشورها پناهنده می شوند. شوخی نمی کنم. فقط آدمهای زنده نیستند که نیاز به ‏احترام دارند، فرض کنید که روح مولانا می بیند که آدمی مثل دکتر سروش بخاطر نزدیکی ‏فکری و مشرب به او، مورد بی احترامی قرار می گیرد و یا عبیدزاکانی می بیند که سی سال ‏است اجازه چاپ کتابش را نداده اند، از طرفی نگاه می کند و می بیند که ترک ها یا تاجیک ها ‏یا عرب ها یا آمریکایی ها هر روز برایش مراسم بزرگداشت برگزار می کنند، همین می شود ‏که روحش پرمی کشد و می رود به خارج و ملیت غیر ایرانی پیدا می کند. حالا گذشته را ‏بگذاریم کنار. فکر می کنید ازبزرگان امروز ایرانی، کدام شان ملیت ایرانی دارند؟ فرض ‏کنید سی سال بعد فرنگی ها ادعا کنند که « ایرج پزشک زاد» فرانسوی است و « جمال
زاده» سوئیسی است و « نادر نادرپور» و « صادق چوبک» آمریکایی هستند و « هادی ‏خرسندی» انگلیسی است. و فرض کنید که سی سال بعد ملت ما از اینکه بزرگترین طنزنویس ‏شان یعنی « ایرج پزشک زاد» فرانسوی است ناراحت بشوند و از فرانسوی ها شکایت کنند ‏که چرا « پزشک زاد» را از ما دزدیدید؟ و استناد کنند که شاهکار پزشک زاد یعنی دائی جان ‏ناپلئون به فارسی نوشته شده، پس پزشک زاد ایرانی است. فکر نمی کنید فرانسوی ها به ما ‏خواهند گفت: « این نویسنده اگر ایرانی است، پس چرا سی سال نمی گذاشتید برود توی کشور ‏خودش و کتابش را چاپ کند؟» قاچ زین بزرگان امروز ایرانی را بچسبید، مولانا و رودکی را ‏به حال خودشان بگذارید.  جلال الدین کزازی گفت: « تغییر ملیت بزرگان ایرانی ادامه دارد.» ‏

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “دو طنز کوتاه از ابراهیم نبوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *