یادداشت امروز من در روزنامه شرق به موضوع توسل منتقدان دولت به گفتمان دوگانه سازی در نقد دستاوردهای اقتصادی (اختصاصاً وزارت نفت) اختصاص دارد که از سایت روزنامه هم میتوان دید:
================
یکی از رویکردهای منتقدان دولت در مقطع جاری، توسل به «دوگانهسازی» است.
این رویکرد در تمامی حوزههای مرتبط با فعالیتهای دولتها مصداق دارد و اخیرا در حوزه نفت و انرژی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
محور بحث منتقدان این است که ایران برخلاف کشورهای پیشرفته، قسمت اعظم نفت خود را بهصورت خام صادر میکند و ظرفیت فراورش آن را در داخل کشور که موجب اشتغالزایی بسیار زیاد و شکوفایی صنعت میشود، نادیده گرفته است.
در توجیه این ادعا نیز به برخی اظهارنظرهای قدیمی مقامات وزارت نفت استناد میشود که در آن از «سودآورنبودن پالایشگاهها» صحبت شده است. در گذشته از همین اظهارنظر ذیل یک «رفتار ضداقتصاد مقاومتی» نام برده میشد.
سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه اقتصاد مقاوتی و نفت کاملا شفاف است. وفق بند ١۴ از این سیاستها، مقوله «افزایش ذخایر راهبردی نفت و گاز کشور» با هدف «تأثیر در بازار جهانی نفت و گاز» مورد تأکید قرار داشته است.
در ادامه همین بند، بر «حفظ و توسعه ظرفیتهای تولید نفت و گاز، بهویژه در میادین مشترک» تأکید مجدد صورت گرفته است. آنچه محل ایراد منتقدان است؛ همانا عدم توجه به توسعه بخش پالایشی و دلبستگی مقامات به خامفروشی نفت است.
این عبارت «خامفروشی» و «توسعه صنعت پالایشی» دقیقا مصداق دوگانهسازی فوق است. به این معنا که حسب ادعای منتقدان، چرا وزارت نفت، اقدام به توسعه تولید و صادرات نفت کرده و از توسعه بخش پالایشی غفلت میورزد.
اولین مشکل این استدلال آن است که راهبرد اقتصاد مقاومتی، به صورت خطی و یکطرفه نیست بلکه شبکهای از ارتباطات متقابل و درهمتنیده است که درون خود، تعامل بین بخشهای مختلف را سازماندهی میکند. بهاینترتیب اگر توسعهای در بخش تولید نفت خام صورت نگیرد، چگونه میتوان خوراک صنایع پالایشی را تأمین کرد؟
از سوی دیگر سهم مهمی از درآمدهای کشور، از محل درآمدهای نفتی حاصل میشود. هرچند سالها تلاش شده که سهم نفت از حجم درآمدهای اقتصاد کاهش یافته و از محل مالیاتها تأمین شود؛ اما بدیهی است که بخش مهمی از آن مالیات، حاصل داده و ستادهای است که بهواسطه تحقق درآمدهای نفتی به چرخه اقتصاد کشور وارد شده است.
هیچ مطالعهای وجود ندارد که ادعای منتقدان را مبنی بر «اشتغالزایی بسیار زیاد» و «شکوفایی صنعت» از محل توسعه صنعت پالایشی تأیید کند.این گزارهها بیش از هرچیز ناشی از تفکر انتقادی و دملهای دلمشغولیهای سیاسی است که در این ایام سر باز کرده است.
واقعیت آن است که بعد از سالها استراتژیهای گوناگون برای برخورد با موضوع بهینهسازی مصرف سوخت، هنوز هیچ اجماعی برای مقابله با این پدیده حاصل نشده است. به احتمال زیاد حتی اگر وزارت نفت تمرکز خود را روی طرحهای پالایشی بیشتر می کرد، همین گروهها و رسانههای انتقادی به کرات از آنچه «دامنزدن به مصرف روزافزون» و «ناتوانی در مهار مصرف انرژی» و «بیتوجهی به صنایع بالادستی نفت» نامیده میشود، سخن میگفتند.
این در حالی است که کشور در تنگناهای گرهافکن شدیدی در تأمین منابع مالی برای پیشبرد طرحها و پروژهها قرار داشته و دارد و هر اقدامی برای تخصیص اعتبار مستلزم بررسیهای دقیق و تعیین اولویتهاست.
بههمیندلیل درحالیکه وزارت نفت بهلحاظ توسعه غیرقابل انکار خود در پیشبرد سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی در بخشهای بالادستی (یعنی افزایش تولید نفت و گاز) هنوز در معرض انتقاد «خامفروشی» است؛ بنابراین چندان دور از ذهن نیست که بهواسطه آهستهبودن آهنگ توسعه در بخشهای پاییندستی و پالایشی نفت خام، همچنان به «همان اتهام» نواخته شوند.
دلیل این وضع را باید در تغافل و تجاهل منتقدان از نگاه منسجم و کلی به مفاهیم لایهای مقوله اقتصاد مقاومتی دانست.
دلیل علاقه منتقدان بر این دوگانهها آن است که از این بستر میتوانند هجمههای گستردهتری را سازمان بدهند که نمونههای آن در موارد متعددی نظیر «رانت واردات بنزین»، «آلودگی هوا»، «پیشرفت اندک طرحهای پالایشی»، «ترجیح خامفروشی بر فراورش آن در داخل» و امثال آن مشاهده میشود.
اکنون چرا منتقدان فوقالذکر به این اشاره نمیکنند که برای اولین بار در تاریخ ١١٠ساله صنعت نفت کشور، صادرات پایدار روزانه حدود ۴٠٠ هزار بشکه «فراوردههای نفتی» محقق شود؛ امری که با افزایش گازرسانی به نیروگاهها و صنایع و کاهش مصرف گازوئیل و نفتکوره و نفت سفید بهعنوان سوخت مایع در بخشهای نیروگاهی، صنعتی و خانگی به مقصود رسید.