روابط «اکسترامریتال» به معنای روابط «فرا زناشویی» است …
دیروز نکتهی جالبی را در یک سایت دیدم … میگفت:
خیلی از آدمها هنگامی به صورت جدی به ازدواج فکر میکنند که دچار تنهایی میشوند ….
قاعدتاً تصمیم به ازدواج، یکی از مهمترین تصمیمهای زندگی افراد است …
اما در این وضعیت، توجه به مفهوم «تنهایی» بسیار با اهمیت است.
یک باور قدیمی میگوید که هرچه بیشتر احساس تنهایی کنید، آنگاه احتمال اتخاذ یک تصمیم احمقانه هم بیشتر میشود ….
اما تصمیم به ازدواج؛ به هیچ وجه یم تصمیم احمقانه نیست ….
در عین حال باید دقت کرد که «هر تنهایی» را نمیتوان با ازدواج رفع کرد …
حتی برای خیلی از افراد متاهل هم پیش آمده که احساس تنهایی میکنند …
به همین خاطر دقت داشته باشیم که خیلی از «تنهاییها» وجود دارد که فقط و فقط با «عشق» پر میشود و نه با «ازدواج» …
نکتهی مهم در همینجا است … بدین معنی که باید «نوع تنهایی» مشخص کرده و اقدام متناسب با آن را صورت بدهیم …
ممکن است شما متاهل و صاحب همسر و فرزند هم باشید؛ اما «تنها» هستید ….
و نوع تنهایی شما از آن دسته است که باید با «عشق» پر شود.
مفهوم روابط «اکسترامریتال» هم به همین موضوع برمیگردد…
اگر کسی تجربهای در این زمینه سراغ دارد، لطفاً در همینجا برای استفادهی دیگران ذکر کند.
سلام.
تا جایی که من میدونم روابط اکسترامریتال به روابط زناکارانه گفته میشه که نه تنها که این روابط به عشق برنمیگرده بلکه یک رابطه ی انگلیست که به مرور باعث تنهاتر شدن یک انسان میشه انسانی که برای فرار از تنهایی به این روابط پناه میبره حتی خودش(وجدانش) رو هم از دست میده و تنهاتر میشه.
چه بسا که بهترین چیزی که میتونه آدم رواز تنهایی نجات بده،از نظر من عشقه که برای هرکسی عشق یه معنی میده.
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ آبان 22ام, 1392 14:50:
با سلام …
الان ما در فرض مئله دچار اختلاف برداشت هستیم ..
اما در این قسمت با نظر شما موافق نیستم که در صورت پناهآوردن به روابط مبتنی بر عشق (برای فرار از تنهایی)، الزاماً یک رابطهی انگلی برقرار شده است …
مهم آن است که تشخیص بدهیم راه فرار از تنهایی، رویآوردن به عشق است …
در این صورت مطمئن باشید که نه بنده و نه شما هیج راهی برای فرار از این تصمیم نخواهیم داشت …
و به همین عشق پناه خواهیم آورد …
فقط باید امیدوار بود که جنس نهاییهایمان از این نوع نباشد …
ممنون از توجهتان
[پاسخ]
بعضی اوقات احساس تنهایی میکنیم چون دور و برمان کسی نیست که با او صحبت کنیم .خواهر ,برادر ,همسر ,فرزند ,دوست .بعضی از اوقات تمام این افراد کنارمان هستند ولی باز تنهاییم.خواندن کتاب مسافرت رفتن و خیلی کارایه دیگه میشه کرد برای رهایی از تنهایی. به نظرم تنهایی ربطی به روابط «اکسترامریتال» نداره این یک طمع;لذت,حس خوب,تنوع طلبی,هوسبازی میتونه باشه و برای هر کسی خوش ایند ولی ایا عواقب پس از ان به ان لذت میارزد؟ بر ملا شدن این رابطه ودیدگاه فرزندان و سست شدن روابط زناشویی .در صورتی که همین احساس عاشقانه و پر هیجان را میتوان در چهار چوب گرم خانه خود تجربه کرد. ای کاش حرمت این کلمه «عشق» برگردد.
[پاسخ]
سلام
به نظرم این دو عزیز منظور مقاله رو بدرستیدرک نکردند. پر واضحه که کسی که متاهل هست در وضعیتی قرار داره که نمی تونه با روابط دیگه تنهاییش رو جبرانکنه. به نظرم بهتره قبل از ازدواج به این فکر کرد که تنهاییش از چه نوعه تا کار به خیانت وپنهان کاری و دروغ نکشه. قبول دارم که گاهی با دوست داشتن کسی بشرطی که اون کس رو داشته باشی تنهایی فراموش میشه که البته لوم داشتن اون شخص توی جوامع سنتی مثل ایران فقط با ازدواج معنا داره.
[پاسخ]