تشکل صنفی به نام «انجمن صنفی خبرنگاران و روزنامهنگاران ایران» که از آذر ماه 1390 تشکیل شده (و با این اوصاف قریب حدود 20 ماه است که فعالیت دارد) نسبت به نامهی انجمن صنفی روزنامهنگاران به آقای روحانی واکنش نشان داده است.
از آنجا که موضوع تشکیل این «انجمن صنفی» چندان رسانهای نشده و بچههایی امثال من اساساً از عملکرد آن اطلاع چندانی نداریم، خودش میتواند گواهی بر آن باشد که فعالیت این گروه چندان مورد استبال قرار نگرفته است.
در این رابطه بهعنوان یک ناظر بیطرف، ذکر نکاتی را لازم میدانم.
اول اینکه نشریهی «روز آنلاین» مصاحبهای با آقای علی لاریجانی، دبیر این انجمن داشته است
او در کنار محمدمهدی دانی، رئیس، علیرضا خلیفه، نائب رئیس، در هیات مدیره حضور دارد و تاکید دارد که انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران به لحاظ قانونی منحل شده است.
وی از اعضای انجمن قبلی دعوت کرده که به تشکل تازه تاسیس بپیوندند، چرا که معتقد است حساب اعضا را باید از از حسب هیئترئیسهی سیاسی و سوءاستفادهگر» انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» جدا دانست.
مطالعهی این مصاحبه را به همهی روزنامهنگاران توصیه میکنم …. کسی که ادعا دارد میخواهد کار صنفی بکند، مدام آدرسهای سیاسی میدهد.
دوم اینکه آقای نوروزی، دبیر کمیته حقوقی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران میگوید که از نظر حقوقی شخصیت حقوقی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران همچنان پابرجا و معتبر است و دفتر این انجمن فقط به دلیل یک تصمیم قضایی که در سال ۸۸ از طرف دادستان وقت تهران اتخاذ شد، پلمپ و بدینوسلیه عملا فعالیت انجمن متوقف شد. ب
بنابراین توقف فعالیتهای انجمن اصلی، ناخواسته اتفاق افتاده و نمیتوان به راحتی حکم داد که انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، «منحل» شده است؛ کما اینکه هیچ مرجعی هم ادعایی دال بر «انحلال» نداشته و بلکه در یکی از اظهارنظرهای مقامات وزارت کار اشاره شده مه انجمن، «واحد شرایط انحلال» است (و نه اینکه منحل شده است).
سوم اینکه باید قبول کرد که در انجمن اصلی (یعنی همان انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران)، نارساییهایی وجود داشت. مثلاً
– بارها شنیده شده که برخی از امکانات دست اول، در اختیار «اعضای عادی» قرار نمیگرفت.
– یا برخی اظهارنظرها و موضعگیریهای شتابزده و به دور از واقعیتها و حزماندیشی اتخاذ میشد .
– یا در مسئلهی معروف «هدیهی دولت به روزنامهنگاران»؛ ابتدا قرار بود به صورت لپتاپ و بعد هم به صورت نقدی به دست اعضا برسد (که در نهایت با سادهانگاریهای مفرط مسئولین انجمن و دستدستکردنهای پیاپی حوصلهی همه را سر برد و وزارت ارشاد هم از خدا خواسته بیخیال قضیه شد و سر و ته داستان به هم آمد و باقی داستانها و ادعای انجمن که «کیبود کیبود؛ من نبودم» که این هدیه هم عملاً از دست بچهها خارج شد.
– و یا برخی تساهلها در بهروزسازی اساسنامهی انجمن برای مقابله با برخی ضعفهای ساختاری دیده میشد که دست مراجع بالادستی را برای مقابلهی قانونی با انجمن باز کرد (که در این مورد باید متاسفانه به عدم همکاری بچهها با انجمن و حضور نداشتن در برگزاری مجامع اشاره کرد) و تعدای دیگر از مسائل و مصائب …
جدا از هر نقص و ایرادی که بتوان بر کارنامهی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران وارد دانست، اما متاسفانه وزن هیچکدام از این مشکلات بهاندازهی «کمکاری» و «بیتوجهی» و «بیتفاوتی» و «اباههگری» خود ما روزنامهنگاران نبوده و نخواهد بود.
از یاد نبریم که خود همکاران مطبوعاتی ما هم، اساساً مطالبات خود را بسیار محدود و پیشپاافتاده تعریف کرده بودند که اهم آن، استفاده از تسهیلات طرح ترافیک بود.
بارها در برخی اظهارنظرها دیدهام که یکی از دلایل عدم توفیق تشکلهایی نظیر «انجمن روزنامهنگاران مسلمان» و یا همین انجمن جدید را ذیل عناوینی نظیر «عدم اقبال روزنامهنگاران طیف اصلاحطلب» نسبت به «ماهیت غیر اصلاحطلب مؤسسان و گردانندگان» آنها تعریف کردهاند.
اما باید اظهار داشت که چنین تعابیری واقعاً درست و منطقی نیست.
مطمئن هستم اگر این انجمن جدید بتواند نظر مقامات را بهعنوان «ارگان رسمی معرفی روزنامهنگاران جهت دریافت طرح ترافیک» جلب کند، آنگاه همهی اعضای آن انجمن قبلی به یکباره کعبهی آمال خود را در همین انجمن جدید دانسته و به صورت رسمی به آن ملحق میشوند.
در سایت این انجمن حدید یک نظرسنجی آمده مبنی بر اینکه «مهمترین اولویت آن کدام است؟» که در حدود 70 درصد پاسخدهندگان، به گزینهی «پیگیری رائهی خدمات رفاهی و تفریحی» رای دادهاند!!
با این اوصاف بد نیست که مسئولان هر دو انجمن (قدیم و جدید) آگاه باشند که عامهی روزنامهنگاران و خبرنگاران کشور، اساساً پیگیر «مطالبات صنفی» خود نبوده و بلکه از محل اتصال خود، اصطلاحاً «طرف دیگر بستهاند»!!!
نکتهی مهم دیگر در مصاحبهی فوق این است که آقای لاریجانی صراحتاً بیان میدارند که: «دیگر مجوز انجمن صنفی صادر نخواهد شد».
گفتاری بدین صراحت میتواند ناشی از هر عاملی باشد؛ اما نص صریح گوینده حاکی از وجود یک توافق با مرجع صادرکنندهی مجوز باشد؛ بدین مضمون که دیگر نباید امیدی بر انجمن قبلی داشت.
به نظر من، وجود «فقط یک انجمن صنفی» در هر حوزه (مانند روزنامهنگاری)، فینفسه چندان راهگشا نیست.
باید این امکان وجود داشته باشد که مثلاً روزنامهنگاران بتوانند به عضویت انجمنهای صنفی متعددی درآیند.
بدیهی است هرگاه هرکدام از این تشکلها بتواند امکانات و فضای چانهزنی مناسبتری را در تعامل با خبرنگاران و گروههای مربوطه ایجاد کند، ناخواسته بیشتر روزنامهنگاران به عضویت در آن انجمن ترغیب خواهند شد و ر این فضای رقابتی، فقط بهترینها امکان حضور و تجلی را خواهند داشت.
برای من فرقی نمیکند که عضو «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» باشم و یا عضو «انجمن صنفی خبرنگاران و روزنامهنگاران ایران» ….. هرکدام از این دو که شرایط مطلوبتری را برای من (از هر حیث؛ اعم از رفاهی و آموزشی و صنفی و تفریحی و عدم ورود به کشمکشهای سیاسی و احقاق حق و …) پیشنهاد کند، مسلماً انتخاب من را برخواهد انگیخت.
اما ظاهراً در شرایط و قوانین جاریهی فعلی، من فقط میتوانم عضو یکی از این دو باشم.
بنابراین باید منتظر گذشت زمان بود تا ببینیم که دولت بعدی چه راهبردی را در تعامل با انجمن قبلی پیش خواهد گرفت.
تا تکلیف انجمن قبلی مشخص نشود، مسلماً نمیتوانم در مورد عضویت در هر انجمن صنفی در حوزهی روزنامهنگاری تصمیمی بگیرم.
=================
پینوشت: از انجمن قبلی و انجمن جدید صحبت کردیم. اما هیچ سخنی از «انجمن روزنامهنگاران مسلمان» نرفت. به نظرم این تشکیلات، اساساً «انجمن صنفی» نیست؛ بلکه بیشتر یک تشکل سیاسی نیست و به همین خاطر در بحث ما نمیگنجد.
یک دیدگاه در “انجمن صنفی قدیم؛ انجمن صنفی جدید.”