امروز پنجشنبه 12 اسفند است و درست یک ماه از تاریخ عمل جراحی من میگذرد.
دیروز پزشکام اجازه داد که آتل دستام را روزها باز بگذارم و شبها موقع خواب ببندم. باید این کار را یک هفته ادامه بدهم و در هفتهی بعد هم فیزیوتراپی را آغاز کنم.
حرکت دستها و پوزیسیون پلاتین ها از نظر دکتر قابلقبول بود و نشان از رو به بهبودی دارد.
جا دارد در اینجا از دوستان تشکر کنم:
از آنهایی که با خبر بودند و مرتب از طریق تلفن و اس.ام.اس پیگیر وضعیتام بودند.
از آنهایی که بهشان خبر داده بودم ولی نه تلفن زدند و نه حتی یک اس.ام.اس خرج دوستشان کردند و اساساً به یکورشان بود.
از آنهایی که در این مدت یک ماه سری به سایت دوستشان نزدند و اصلاً نفهمیدند که چه اتفاقی افتاده و یا اگر فهمیدند هم خساست نشان داده و کامنتی برای دلجویی نگذاشتند.
از آنهایی که این اتفاق را همین سرسری گرفتند و …
خلاصه به قول رامین، رفیق؛ حتی واقعیاش هم قابلاتکا نیست، چه برسد به یک موجود مجازی به نام آدرس سایت و وبلاگ و ای.میل.
واقعاً آدم در صحت این ادعا راستین می شود که عشق و دوستی، یک راه است برای فرار از تنهایی یا لذت بیشتر. میشود حدس زد که در این مواقع کسی پی آدم نباشد.
قصد گلهگذاری نداشتم. فقط این مریضی (و اساساً هر مریضی دیگر) کمی آدم را رقیقالقلب و حساس میکند.
به قول سهراب:
گاه؛ زخمی که به پا داشتهام
زیر و بمهای زمین را به من آموخته است
گاه در بستر بیماری من
حجم گل چند برابر شده است
و فزونتر شده است
حجم فانوس
شعاع نارنج
@@@@@@@@@@@@
به هر حال طی روزهای آینده باز هم به زندگی عادی برمیگردم و روزمرگیها دوباره آغاز میشود.
برای همه دوستان آرزوی سلامتی دارم.
سلام
از اینکه نتونستم حضوری بیام ببینمت عذر میخوام
و از اینکه خبر بهبودی دادی بسیار بسیار خوشحال شدم
امیدوارم به زودی زود حتی بهتر از قبل بشی
همواره سالم و شاد و سربلند باشی
به امید دیدار
[پاسخ]
خوشحالم از بازگشتت
[پاسخ]
خوشحالم از بازگشت.
گر چه معلوم نیست من دیگر زیاد داخل فضای مجازی باشم. 🙂
به هر حال، موفق باشید.
[پاسخ]