تاخت گازی رقیب ریزنقش ایران

یادداشت مورخ ۱۳  دی ماه من در روزنامه‌ی شرق که در واقع ترجمه‌ی فارسی مقاله‌ی من در سایت نچرال‌گس‌یوروپ است .

از این لینک هم می‌توان خواند:

===================

در موقعیتی که هنوز روشنفکران و متفکران ایرانی بر سر اینکه آیا نفت «نعمت» است یا «نقمت»، به مجادله مشغولند و در وضعیتی که مدل جدید قراردادهای نفتی ایران به‌مثابه «وابستگی» و «بی‌توجهی به توانمندی‌های داخلی» و «غارت و چپاول» معرفی می‌شود، رقیب ریزنقش ما یعنی قطر با تکیه بر سرمایه‌گذاری‌های خارجی و مشارکت‌های خارجی، مشغول برداشت از پارس‌جنوبی است.  

طبق برخی آمارها، در شرایط کنونی کشور قطر روزانه ۶۵٠‌ میلیون مترمکعب گاز از محل ذخایر این میدان (که در کشور قطر با عنوان «کنبد شمالی» شناخته می‌شود)، تولید دارد.  اگر میزان تولید ایران را حدود ۴٣٠‌ میلیون مترمکعب بدانیم، آنگاه نسبت سهم ایران به قطر معادل نسبت شش به ١٠ است.

اما برخی از مراجع دیگر قائل به نسبت پنج به ١٠ هستند.  اما این تمام ماجرا نیست. برنامه‌های توسعه‌ای ایران با توجه ویژه دولت، در حال اجرا هستند. به‌این‌ترتیب با بهره‌برداری از فازهای باقی‌مانده، ایران به‌تدریج به قطر نزدیک‌تر می‌شود.

در سال جاری عمده‌ این تلاش‌ها معطوف به فازهای ١۵ و ١۶ و همچنین فازهای ١٧ و ١٨ هستند. مقامات رسمی ایرانی گزارش داده‌اند در صورت تأمین منابع مالی مورد نیاز، ایران ظرف دو سال آینده، تمامی فازهای خود را به مرحله بهره‌برداری خواهد رساند که ممکن است حجم تولید ایران به مرز بالای ٧٧٠‌ میلیون مترمکعب برسد.

parsejonobi2

 از سال ١٣٩٣ تا پایان سال جاری، جمعا بالغ بر ٢٠٠‌ میلیون مترمکعب به تولید کشورمان افزوده شده است. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران هم بیان کرده با افزایش صد ‌میلیون مترمکعبی تولید گاز از پارس‌جنوبی در سال جاری، ایران آماده سبقت از قطر شده، چراکه امسال تولید گاز از هفت فاز جدید پارس‌جنوبی آغاز می‌شود.  

برخی برآوردها نشان داده حجم گاز قابل ‌استحصال این میدان در سمت ایران حدود ١٠ تریلیون و در سمت قطر حدود ٢۴,٢ تریلیون مترمکعب است. این به آن معناست که حدود ثلث ذخایر گازی ایران و حدود صد درصد از ذخایر گازی قطر در این میدان واقع شده است.

 اما بازی در اینجا تمام نمی‌شود، چراکه با توجه به اشتراک میدان، سهم هرکدام از طرفین وابستگی زیادی به رفتار برداشت طرف مقابل دارد.  برای مثال، زمان بهره‌برداری قطر از این میدان حدود ١١ سال جلوتر از ایران بوده است. در این فاصله قطری‌ها حدود ٢١۴‌ میلیارد مترمکعب از این میدان برداشت داشته‌اند.

 بدیهی است متعاقب شروع بهره‌برداری‌های ایران، کشور قطر نیز برنامه‌های خود را با شدت و حدت بیشتری پیگیری کرده است.  طرف ایرانی در دوران برداشت خود (یعنی از سال ٢٠٠٢ تا انتهای سال ٢٠١۴ میلادی)، موفق به استخراج حدود ٧١٠‌ میلیارد مترمکعب گاز شده درحالی‌که طرف قطری در همین دوران حدود هزارو ٢۴٢ میلیارد مترمکعب برداشت صورت داده است (یعنی حدود ٧٠ درصد بیشتر).  

اگر آن بازه ١١ساله پیشتازی قطر را به این رقم اضافه کنیم، آنگاه نسبت برداشت قطر به ایران، معادل دو به یک است.

 در یک نگاه کلان، میزان کل تولید ایران در مقایسه با قطر، حدود کمتر از پنج ‌میلیارد مترمکعب در سال است؛ اما آنچه این تفاوت را جدی‌تر می‌کند، توجه به مسیرهای صادراتی و نوع محصولات برگرفته از گاز طبیعی است که قاعدتا تفاوت‌های زیادی در میزان درآمدها، مقاصد صادراتی، مشتریان و بازارهای هدف دو کشور پدید می‌آورد.  

نکته مهم آن است که از همان سال ٢٠٠٢ تاکنون، شاهد نوساناتی در میزان برداشت دو کشور هستیم. برای مثال در سال‌های دوم و سوم شروع برداشت ایران، روند پرشتابی ملاحظه شده و سهم ایران از کل برداشت، به رقم ۴٧ درصد می‌رسد. 


اما دو سال بعد از روی کارآمدن دولت نهم، یکباره سرعت قطر افزایش یافته به‌گونه‌ای که در آخرین سال دولت دهم، میزان برداشت ایران فقط در حدود ثلث از حجم برداشت از این میدان بوده است. (یعنی حدود نصف برداشت قطر).  

بعد از استقرار دولت یازدهم، این سهم بهبود یافته و به مرز بالای ٣۵ درصد ارتقا می‌یابد که درواقع نتیجه افتتاح فازهای اولویت‌ اول (فاز ١٢) و پیشرفت فازهای ١۵ و ١۶ بوده است. اما باز هم با این سهم، میزان برداشت قطر هنوز دو برابر ایران است.

اختصاصا در سال ٢٠١۴ برداشت ایران و قطر به‌ترتیب ٩۵ و ١٧٧‌ میلیارد مترمکعب برآورد شده است. البته با توجه به اینکه حدود ٩٩ درصد از تولید گاز قطر از این میدان صورت می‌گیرد، بنابراین می‌توان در محاسبات مربوطه، تمامی تولید قطر را منتسب به این میدان دانست، اما چنین نسبت دقیقی برای ایران قابل ارائه نبوده و از ۴۵ تا ۵۵ درصد متغیر است.

خبرهای رسمی، این نسبت را معادل ۵۵ درصد از گاز مصرفی کشور می‌دانند (چیزی حدود ۴٣٠ ‌میلیون مترمکعب در روز). اما حتی اگر این نسبت را هم دقیق بدانیم، باز هم به دلایل متعددی نمی‌توان آن را برای تمامی یک دوره یک‌ساله، رقم ثابتی دانست (مراجع منتقد و موافق دولت، هرکدام نرخ‌های غیرواقعی و دور از تصوری ارائه کرده‌اند).

اکنون در پایان سال ٢٠١۵ پیش‌بینی‌ها حاکی است سهم ایران حداقل ٣٠‌ میلیارد مترمکعب افزایش یافته و به سطح ١٢۵‌میلیارد مترمکعب برسد. اکنون با راه‌اندازی بقیه‌ فازها (ازجمله فازهای اولویت دوم و تکمیل نهایی فازهای اولویت اول و همچنین آغاز بهره‌برداری بقیه فازها)، احتمالا افزایشی معادل ۴٠‌میلیاردی حاصل خواهد شد که در این صورت به فرض عدم تغییر در برداشت قطر، شاهد تساوی تقریبی در آمارهای برداشت بین دو کشور خواهیم بود.

مؤسسه «انی» ایتالیا هم به تازگی با انتشار گزارشی با اشاره به رشد حدود هفت‌درصدی تولید گاز ایران در سال ۲۰۱۴ میلادی، اعلام کرده است: ایران با پیشی‌گرفتن از قطر، به سومین تولیدکننده گاز جهان پس از آمریکا و روسیه تبدیل شده است. 


در شرایط کنونی و با درنظرگرفتن امیدواری‌های جدی در رفع تحریم‌ها، عملا وزارت نفت نیازمند همراهی همه دستگاه‌های اجرائی و تقنینی برای تأمین مالی پروژه‌های پارس‌جنوبی است.

برخی آمارهای این متن از مقاله «سود سرشار قطر نسبت به ایران در پارس‌‌جنوبی» نوشته صادق روزبهی، منتشره در روزنامه «شرق» مورخ سوم تیر ١٣٩۴ اخذ شده است. 


منبع: natural gas Europe

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *