جوانتر که بودم ، گاهی اوقات اشعاری می سرودم و تقریبا تمام این شعرها در قالب های قدیمی سروده می شد . اما راستش را بخواهید گاهی هم به طور سفارشی شعر می گفتم !! به این صورت که نام معشوقه دوستان را می گرفتم و سپس شعری عاشقانه در وصف او سروده و در آخر هم نام آن دلبر را ذکر می کردم که یعنی شعر برای او سروده شده است . بعد هم آن شعر به نام عاشق مهر می خورد و البته که حتما کارساز هم بود ! ( چون از این دست سفارشها ، کم نداشتم ) !!! .
بعد از مدتی فکر کردم بهتر است مثلا یک دوبیتی بسازم که بتوان نام همه معشوقه ها را در یک قسمت از شعر در آن جا داد . این دوبیتی را سرودم :
عزیزم با تمام این وجودم —– از اول عاشق روی تو بودم
به قدری دوستت دارم که انگار —- از عشقت سر گرفته تار و پودم
این فکر کارگر افتاد و دوستان توانستند به جای کلمه ” عزیزم ” ، نام مورد نظر خود را قرار دهند .
نام هایی چون پریسا ، هلیا ، فریبا ، الهه ، شقایق ، ستاره را خودم در جریان هستم ( و احتمالا اسامی دیگری هم هست که من خبر نداشتم ) . برای نام هایی چون ” ندا” یا ” سحر” هم می شد از عبارت ” ندا جان” یا ” سحر جان ” استفاده کرد .
به هر حال این ، تنها خدمتی است که از عهده حقیر بر می آمد . خوب یکی مثل سعدی است که شعرش راه و رسم زندگی را به همه می آموزد و یکی هم مثل این بنده که شعرش به کار دلبری از معشوقه های دوستان می آمد. لابد این هم قسمت ما بوده .
سلام
جالب بود
[پاسخ]