گلایل سیاه در ذیل یكی از داستانهای کوتاه علیرضا بوشش، شعر قشنگی را با این مضمون نوشته بود که:
میان گریه ی خود قاه قاه می خندم
عزیز , خرده مگیر , این جنون ادواریست
دلیل سرفه ی من را مپرس و باور کن
که هر که تجربه ی عشق داشت , سیگاریست
موضوع را با گلایل سیاه در میان گذاشتم كه این شعر از كیست؟
او هم پاسخ داد كه شعر از خانم مریم شفیعی و وبلاگ ایشان استخراج شده است.
خب! من هم به وبلاگ خانم شفیعی رفتم و جایتان خالی اشعار بسیار زیبایی در آنجا دیدم.
برای شما هم این شعر را انتخاب كردم كه با كسب اجازه از ایشان، عینا ذكر میشود.
قسمت نشد که با تو کمی گفت و گو کنم
با این دل شکسته تو را رو به رو کنم
قسمت نشد که لحظه ی غمگین رفتنت
با اشکها مسیر تو را شست و شو کنم
بوسیدنت که هیچ…بغل کردنت که هیچ
حتی نشد تو را به دل سیر بو کنم
بانوی شعر هات نبودم…دریغ و درد
حتی نشد که پیرهنت را اتو کنم
از یادها گذشتی و در باد گم شدی
حالا کجا حضور تو را جستجو کنم ؟
خالیست دستم از هیجانات این قمار
برگ برنده کو که برای تو رو کنم؟
* * *
قسمت نشد…تو رفتی و من مانده ام که باز
باید تمام عمر تو را آرزو کنم