شروع یک زن

گفت: «انگار روابط عاطفی تغییر نمی‌کنند. خشونت روانی یعنی همین دیگر. بی‌توجهی. نشان‌ندادن عواطف؛ مسخره کردن خواسته‌های عاطفی زن…

گفتم: «چقدر ما زن‌ها به یک مرد وابسته‌ایم! وفاداری و این‌جور چیزها را نمی‌گویم. فقط یک مرد و فقط شوهر می‌تواند نیازهای عاطفی ما را برطرف کند؟ جایگزینی نمی‌شود پیدا کرد؟

بهرام را ببین. چند سالش است؟ چهل و یک سال. و زنش 26  ساله. چه‌جور رابطه‌ای دارند؟ نمی‌شود مطمئن بود. فقط می‌شود حدس زد. زیاد نباید برای دو طرف راضی‌کننده باشد. یعنی تا جایی که بهرام را می‌شناسم، که توی بیست سالگی دنبال دختری بوده که وجدان اخلاقی انسان‌گرا داشته باشد.

چنین آدمی می‌تواند از زندگی زناشوئی راضی باشد؟ اما او با این قضیه چه‌طور کنار می‌آید؟ چه‌کار می‌کند؟ به فکر جدایی می‌افتد؟ عمراً…

نگاهم را از فیلم گرفتم و ادامه دادم: «و بهرام چه‌کار می‌کند؟ می‌آید سراغ من. سراغ تو و البته کسان دیگری که شاید ما بی‌خبریم.

درباره‌ی ما فکرهای بد نمی‌کند. هرچند که بدش نمی‌آید اگر شد، یک نوکی هم به ما بزند و این دیگر فرمان غریزه است.

اگر هم خواسته‌اش به نتیجه نرسد، ارتباط را قطع نمی‌کند. قهر نمی‌کند. کج نمی‌شود. چون اصل برایش چیز دیگری است. دوستی. گسترش ارتباط. حرف‌زدن درباره‌ی گذشته‌‌ی مشترک.

هم‌زبان داشتتن که نباید الزاماً همسر آدم باشد. اما اگر باشد، خانه بهشت می‌شود…

برگرفته از رمان «شروع یک زن» نوشته‌ی خانم فریبا کلهر

نشر ققنوس- چاپ اول- 1390

مطالب مرتبط

یک دیدگاه در “شروع یک زن

  1. به نظر کتاب خوبي مي ياد ممنون از معرفيش

    [پاسخ]

    پویا نعمت‌اللهی پاسخ در تاريخ آبان 9ام, 1390 10:17:

    سلام.

    من اون کتاب‌هایی رو که می‌خونم و دوست دارم، همین‌جا معرفی می‌کنم .

    شاید کسی ترغیب شود و برود کتاب را تهیه کند و بخواند.

    قسمتی هم در بخش «موضوعات مورد توجه در این سایت» دارم (نوار کناری سمت راست) که یکی از اون‌ها بخش «معرفی کتاب» است.

    به هر حال ممنون

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *