عشق اول با عشقهای دیگر فرق دارد.
عشق اول پر از شور است همیشه در اوج است و یک حسی آدم بی کلمه را حتی تا مرز شاعرشدن پیش میبرد.
اما عشقهای اول آرامش را از آدم میگیرد و ماجراهای عجیبی را وارد زندگی میکند،
در عشق اول میانهروی مفهومی ندارد هرچه هست تندروی است و افراط.
اما هرچه جلوتر میروی عشق رنگوبوی متفاوتتری به خود میگیرد.
از حس شاعرانگی کم میشود، آن التهاب اولیه رنگ میبازد و رنگوبوی آرامش جای آن شورها را می گیرد.
عشق اول، بوسهی اول، نگاه اول، آغوش اول، داغ اول، جدایی اول و …
اولین تجربهها همیشه در وجودمان تازه باقی میمانند و هرچه این تجربهها تکرار میشود، نه شادیهای مستانهتری جا میگذارد نه زخمهای عمیقتری.
راستش را بخواهید عشق تکرار نمیشود بلکه این ما هستیم که به تکرار عادت میکنیم….
=========
منبع: +
رضایت مندیم از گذرتان سمت و حوالی خودمان !
و بر تو باد امتحان کردن ِ قهوه ی ترک شیرینه فرانسه، عااااااااااالیه !
یعنی می تونی تا اونور چهار راه ولیعصر با لیوان قهوه ت معاشقه ای داشته باشی . . .
اما در مورد مطلب بالا به کمال احترام کاملاً مخالفم !
بارها می شه عاشق شد و بارها می شه تو عشق غرق شد و از نو تازه شد،
علیرغم تمام گرفتاری هایی که داری و دارم اما حاضر به یک گفت و گوی وبلاگی با محوریت همین موضوع هستم، که بنگاری و بنگارم، که اگر تضارب رایی شکل بگیرد، حاصل درک بهتر و جذاب تر ِ زندگیه،
بیا از این ورا گذری . . .
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ مهر 12ام, 1390 8:19:
سلام سبحان
موافقم
خبرش رو بده.
ممنون
[پاسخ]
بر دیده ی منت، خواستم الان شروع کنم دیدم اندکی خستگی تو بدنمه و خب باس سر حال باشم و بنگارم،
پس در اولین فرصت که اندکی استراحت کردم شروع خواهم کرد، باشد که خلق الله محظوظ گردند !!
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ مهر 13ام, 1390 8:13:
سلام
ممنونم.
پس خبر از شما
در خدمتم
[پاسخ]