وقوع تحولات دایمی

مقاله مجله تجهیزات صنعت نفت را در ذیل بخوانید .

چند وقت قبل ؛ سایت  MEES ( مطالعات اقتصادی خاور میانه ) مقاله نسبتا مفصلی را منتشر کرد که در آن ، این سوال اساسی مطرح شده بود که آیا افزایشهای اخیر قیمت نفت را باید به حساب یک پدیده موقت و گذرا گذاشت ، یا اینکه این افزایش قیمت ، ناشی از ظهور تغییرات ساختاری در بازار نفت  است ؟ هرچند در آن موقع توجه زیادی به این مفهوم نشد ؛ ولی اکنون بعد از گذشت زمان  بر همگان معلوم شده که افزایش قیمت نفت ؛ یک پدیده ساختاری و محتوم بوده است  که مسلما در سالهای پیش رو نیز به همین منوال ادامه خواهد داشت . بدین دلیل بی مناسبت ندیدیم که آن مطلب با ارزش را با کمی تصرف مجددا منتشر کنیم ؛ گو آنکه استدلالات مستحکم و متقن نویسنده , همچنان از اعتبار برخوردار است.

سال ها بود كه تحلیلگران نفتی فكر می كردند افزایش قیمت نفت پس از مقطع سال 1999، صرفا جنبه استمراری و پایدار نخواهد داشت و در عرض مدتی دیگر، احتمالا شرایط برای نزول قیمتی فراهم خواهد گردید. این تحلیل ها براساس یكسری پیش فرض ها و برآوردها ارایه می شد، مثلا معتقد بودند كه یك افزایش عرضه در گروه تولیدكنندگان غیراوپك به وجود می آید كه می توان از محل آن، به مقابله با تقاضا برخواست. فرض دیگر این بود كه ظرفیت تولید نفت گروه اوپكی ها، معمولا با نرخ بیشتری در مقایسه با تقاضای نفت این سازمان افزایش می یابد و به همین خاطر عقیده بر این بود كه توانایی اوپك برای مدیریت جهانی عرضه نفت، دچار محدودیت خواهد شد.

اکنون  بر آن هستیم كه بفهمیم آیا این تغییرات مشاهده شده در بازار نفت را باید به حساب یك تغییر ساختار گذاشت و یا باید آن را در زمره یك تغییر دوره ای و معمول به حساب آورد؟

البته شواهد موجود در حدی نیست كه بتوان پاسخ قطعی به این سئوالات ارایه داد، ولی می توان بر پایه شاخص های عملكرد و رفتار بازی گردانان بازار جهانی نفت، تا حدودی، به تبیین تغییرات به وجود آمده پرداخت، به گونه ای كه در نهایت اگر بگوییم این تغییرات زاییده یك تغییر ساختار است، راه به گزافه نبرده ایم، در این خصوص به موارد ذیل اشاره می كنیم……….

چند وقت قبل ؛ سایت  MEES ( مطالعات اقتصادی خاور میانه ) مقاله نسبتا مفصلی را منتشر کرد که در آن ، این سوال اساسی مطرح شده بود که آیا افزایشهای اخیر قیمت نفت را باید به حساب یک پدیده موقت و گذرا گذاشت ، یا اینکه این افزایش قیمت ، ناشی از ظهور تغییرات ساختاری در بازار نفت  است ؟ هرچند در آن موقع توجه زیادی به این مفهوم نشد ؛ ولی اکنون بعد از گذشت زمان  بر همگان معلوم شده که افزایش قیمت نفت ؛ یک پدیده ساختاری و محتوم بوده است  که مسلما در سالهای پیش رو نیز به همین منوال ادامه خواهد داشت . بدین دلیل بی مناسبت ندیدیم که آن مطلب با ارزش را با کمی تصرف مجددا منتشر کنیم ؛ گو آنکه استدلالات مستحکم و متقن نویسنده , همچنان از اعتبار برخوردار است.

===============================================================

سال ها بود كه تحلیلگران نفتی فكر می كردند افزایش قیمت نفت پس از مقطع سال 1999، صرفا جنبه استمراری و پایدار نخواهد داشت و در عرض مدتی دیگر، احتمالا شرایط برای نزول قیمتی فراهم خواهد گردید. این تحلیل ها براساس یكسری پیش فرض ها و برآوردها ارایه می شد، مثلا معتقد بودند كه یك افزایش عرضه در گروه تولیدكنندگان غیراوپك به وجود می آید كه می توان از محل آن، به مقابله با تقاضا برخواست. فرض دیگر این بود كه ظرفیت تولید نفت گروه اوپكی ها، معمولا با نرخ بیشتری در مقایسه با تقاضای نفت این سازمان افزایش می یابد و به همین خاطر عقیده بر این بود كه توانایی اوپك برای مدیریت جهانی عرضه نفت، دچار محدودیت خواهد شد.

اکنون  بر آن هستیم كه بفهمیم آیا این تغییرات مشاهده شده در بازار نفت را باید به حساب یك تغییر ساختار گذاشت و یا باید آن را در زمره یك تغییر دوره ای و معمول به حساب آورد؟

البته شواهد موجود در حدی نیست كه بتوان پاسخ قطعی به این سئوالات ارایه داد، ولی می توان بر پایه شاخص های عملكرد و رفتار بازی گردانان بازار جهانی نفت، تا حدودی، به تبیین تغییرات به وجود آمده پرداخت، به گونه ای كه در نهایت اگر بگوییم این تغییرات زاییده یك تغییر ساختار است، راه به گزافه نبرده ایم، در این خصوص به موارد ذیل اشاره می كنیم:

—- غالب ترین پدیده بازار نفت در چند ساله اخیر، همانا سفت و سخت شدن چرخه عرضه نفت از بخش های بالادستی تا بخش های میانه و پایین دستی بوده است. حتی تولید برخی  كشورهای نفتی از محل حوزه های مكشوفه جدید، صرفا بابت جبران كاهش تولید و تهی شدن ذخایر قدیمی مصرف می گردد. تحلیلگران بر این باور هستند كه این پدیده  در حال حاضر مبتلا به حدود یك سوم از تولیدكنندگان اوپك است. قبلا فكر می شد بقیه كشورهای اوپك هم كه مالك ذخایر حجیمی از نفت هستند، می توانند به سادگی و با جذب سرمایه های خارجی فراوان، به توسعه ظرفیت تولید منابع متعارف خود پرداخته و از این راه به مقابله با تقاضای در حال رشد نفت برخیزند. اكنون این طرز تفكر، حتی در خود این كشورها هم به فراموشی سپرده شده و بلكه سناریوهای جدیدتر، مبتنی بر واقعیت بیشتر و دقیق تر و نوعا محدودتر و با جاه طلبی های كمتر در دستور كار قرار دارند. اكنون بر همه مسلم شده كه تولید نفت در برخی كشورهایی كه اتفاقا دارای ذخایر فراوانی هم هستند، فقط می تواند به شكل درصد ناچیزی (حداكثر 30 درصد) از ظرفیت تولید جاری دچار افزایش گردد. این رقم برای كشورهایی كه از نظر اقتصادی به فروش نفت وابستگی تمام عیاری دارند، بسیار اندك بوده و حتی می تواند به عنوان تهدیدی برای رفاه اقتصادی بلندمدت آنها مطرح شود. این دسته كشورها در صورت افزایش شدید در تولید نفت خود و بالطبع دستیابی به یك درآمد كوتاه مدت نفع چندانی نمی برد. در شرایطی كه چندین سال و حتی ده ها سال زمان برای رفع وابستگی اقتصاد آنها به درآمدهای نفتی لازم است. این كار نمی تواند راهبرد صحیح و كاملی قلمداد شود.

ولی ظاهرا برخی تولیدكنندگان اوپك، این واقعیت را ندیده انگاشته و این سهل انگاری حتی دامن برخی غیراوپكی ها را هم گرفته است (مثل روسیه و تولیدكنندگان نفت حاشیه خزر).

تا اینجا فقط به بخش بالادستی صنعت نفت پرداختیم و گفتیم كه شرایط موجود باعث فشار به قیمت نفت و افزایش آن شده اند. ولی داستان به همین جا ختم نمی شود. شاهد هستیم كه در بخش های پالایشی هم این وضعیت سفت و سخت بودن وجود دارد. هر كجا پالایشگاهی طعمه حریق می شود و یا هر گونه خللی در این بخش پدید می آید، همه و همه تاثیر مهمی بر قیمت های نفت و فرآورده های نفتی باقی می گذارند. در دو دهه قبل، اوضاع چنین نبود ولی اكنون وضعیت به گونه ای است كه قیمت های بالای فرآورده های نفتی می توانند باعث افزایش نفت خام گردد.

—— مورد دیگر همانا دسترسی به ذخایر نفتی و منابع كشورهای تولیدكننده نفت و آن هم تحت شرایطی پذیرفته شده و مقبول سیاسی، مالی و حقوقی است كه اتفاقا جنبه مهمی هم دارد. در حال حاضر عمده كمپانی های نفتی بزرگ و شركت های مستقل نفتی به این نتیجه رسیده اند كه در شرایطی بازار و اقتصاد آزاد نمی توانند دسترسی مناسب و راحتی به حوزه های جذاب هیدروكربنی داشته باشند. البته چند مورد استثنا وجود دارد كه كشورهای تولیدكننده نفت نسبت به رفع این محدودیت ها اقدام كرده اند، ولی در حالت كلی موضوع از دو حالت خارج نیست. اول اینكه شرایط مالی آن كشورها برای این كمپانی ها غیر جذاب است و دوم اینكه به دلایل سیاسی و حقوقی ورود كمپانی های نفتی بسیار مشكل می نماید. در شرایطی كه قیمت نفت بالا است (مثل اوضاع جاری) و از طرف دیگر نرخ تهی شدن (depletion) هم رو به افزایش دارد، بیشتر كمپانی های نفتی حاضر به مذاكره و اعطای شرایطی هستند كه قبلا به هیچ عنوان حاضر به اعطای آنها نبودند. دسترسی كمتر كمپانی های مستقل و بزرگ به منابع جهانی نفت به همین دلیل و نیز به دلیل معضلات فنی دیگر هم باعث می گردد كه ظرفیت تولید جهانی نفت، با نرخ آهسته ای در حال رشد باشد كه در این صورت شرایط مناسبی برای اوپك فراهم می آید تا از این طریق به مدیریت عرضه نفت در سطح جهانی اقدام كند.

—–رشد اقتصادی ببرهای آسیا باعث گردید كه این آسیایی ها (البته به غیر از چین) یك رشد شدید در تقاضای نفت خود تجربه كنند. این تقاضا در عرض حدود بیست سال ، تقریبا 5 برابر شد. در همین دوره، رشد تقاضای چین از یك میلیون بشكه، به سه میلیون بشكه رسید. در سال های اخیر مصرف افزایشی (یا مصرف incremental) در اغلب اقتصادهای آسیایی كاهش یافت، ولی در عین حال، رشد مصرف چین دچار یك انفجار شد كه دقیقا متناسب با ظرفیت های صنعتی این كشور بود. گفته می شود در سال جاری، یك رشد نیم میلیون بشكه ای در مصرف چین به وجود آید. به طور كلی رشد تقاضای نفت (به خصوص چین) و همچنین ركورد تدریجی تولید نفت در این منطقه، باعث شده كه آسیا (و باز هم چین) به یكی از قطب های واردات نفت در جهان تبدیل شود. برای تقابل با این وضعیت كشور چین به این فكر افتاده تولید نفت را در خارج از كشور خود توسعه دهد و به همین خاطر كمپانی های چینی در این رقابت بین المللی حاضر به پذیرش شرایط سخت تر و اعطای امتیازات بیشتر به طرف های نفتی خود شده اند. كمپانی های دولتی چینی اكنون كشورهای صاحب نفتی را كه كمپانی های غربی به دلایل سیاسی حاضر به فعالیت در آنها نیستند به دامان خود می گیرند.

– تا همین اواخر، كمپانی های نفتی مستقل برای آزمون اقتصادی بودن پروژه های بالادستی كه مایل به سرمایه گذاری در آنها بوده اند، از محدوده قیمت 20 دلار تا 30 دلار استفاده می كردند. اما اكنون این معیار به حدود 45 تا 50 دلار رسیده. به هر روی، محدوده قیمت های پایین ؛ كاملا فراموش شده است.

– سیاست های نفتی عربستان به عنوان غالب ترین تولیدكننده نفت در جهان قابل توجه است. این كشور از مازاد ظرفیت بالایی برخوردار بود كه می توانست با تكیه بر آن به تثبیت بازار نفت و ایجاد تعادل در آن (كه به نفع سایر تولیدكننده های نفت و همچنین ملل مصرف كننده بود) بپردازد. این مازاد ظرفیت به گونه ای بود كه در مقاطع بحرانی (مانند جنگ ایران و عراق و یا جنگ اول و دوم خلیج فارس و ناآرامی های ونزوئلا و …) قادر بود تا حدود زیادی از تولید از دست رفته سایر قطب های تولید، را جبران كند. از سال 2003، سیاست عربستان بر این قرار گرفت كه از توانایی های تولیدی و ظرفیتی خود در جهت تثبیت قیمت ها در حوزه محدوده قیمتی تعیین شده (یعنی 22 تا 28 دلار برای هر بشكه) استفاده كند. عقیده جمعی كارشناسان بر این است كه پس از حداقل سه دهه كنترل بازار نفت توسط عربستان، بالاخره تقریبا از سال 2004 ؛  این اهرم های كنترلی عربستان، ناكارا شده و عملا امكان كنترل بازار از این كشور سلب گردید . كاهش ارزش دلار آمریكا در قبال یورو و همچنین در قبال ین ژاپن باعث گردیده كه درآمدهای نفتی كشورهای تولیدكننده نفت دچار فرسایش شود و این دلیل را به عنوان یكی از دلایل مطالبه قیمت های بالاتر مطرح كرده اند

– توسعه مقولات سیاسی و ژئوپولیتیكی در داخل خاورمیانه، به راحتی بر تولید نفت و همچنین انتظارات تولید نفت تاثیر می گذارد. گفته می شود كه ناآرامی های منطقه و تنش های سیاسی خاورمیانه باعث گردیده كه یك حاشیه  15  دلاری بر قیمت های نفت تحمیل گردد. البته این موضوع فقط محدود به خاورمیانه نبوده و بلكه تولیدكننده های آفریقایی و آمریكای لاتین هم بارها به این تنش ها و ناآرامی ها مبتلا شده اند كه اتفاقا در هر بار هم تاثیر نامساعدی را بر عرضه نفت شاهد بوده ایم. به هر حال مادامی كه این مسایل وجود داشته باشد، تاثیرات روانی و همچنین عملی آن بر تولید همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. منطقه خاورمیانه اكنون شاهد بزرگترین تغییرات ژئوپولیتیكی خود است. این تغییرات به همراه تغییرات دموگرافیك داخلی و نیز تغییرات اجتماعی- اقتصادی و سایر مسایل، همگی باعث به وجود آمدن یك آینده نامشخص سیاسی در این منطقه شده است. با این اوصاف، نمی توان هیچ گزینه ای را برای رجعت دوران نزول شدید قیمت ها در ذهن متصور بود، مگر آنكه:

– یك ركود وحشتناك جهانی حادث گردد كه مصرف جهانی نفت را كاهش دهد.

– سیاست اوپك بر كاهش قیمت ها تعلق گرفته باشد تا از این طریق با تقاضای نفت یك جور همزمانی و تطابق پدید آید و یا اینكه اوپك نتواند به طور كامل به امر مدیریت تولید در بازار نفت بپردازد.

– یك رشد شدید در تولید كشورهای غیراوپك به وجود آید و یا یك رشد شدید در ظرفیت اوپك پدید آید و یا اینكه رشد تقاضای ضعیف تر شود و یا اوپك در مدیریت كاهش حاصل شده در تقاضای نفت خود دچار قصور شود.

– صلح و آرامش پایداری در آینده بسیار نزدیك در عراق حادث شود و این كشور به بازسازی صنعت نفت خود و افزایش تولید نفت مشغول شود.

از این گفتار نتیجه می گیریم كه بازار نفت در حال تغییرات ساختاری بوده كه جلوه ای از آن را می توان فراریت  قیمت نفت و استمرار قیمت های بالا تعبیر كرد. بنابراین امكان آنكه این اوضاع قیمتی ناشی از اوج یك چرخه نفت باشد، چندان قرین به واقعیت نمی باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *