قبلا در همین وبلاگ گفته بودم که طبع ایرانی، تمایل وافری به استفاده از زبان «منظوم» داشته اصرار دارد همهی پدیدهها و وقایع را در قالب زبان شعر بریزد؛ چرا که احتمالا حفظ و انتقال آن وقایع، بهوسطهی زبان شعر، هم راحتتر است و هم مطبوعتر.
از این روست که بسیاری از نصایح و احکام اخلاقی و …، به زبان شعر درمیآمد و حتی برای تاریخ وفات و یا ولادت هم از «مادهتاریخ» استفاده میشد. مثلا با استفاده از حروف ابجد، به دلیل آن كه امضای مشروطیت در 24 ذیقعده سال 1324 قمری رخ داد، لذا مادهتاریخ آن براساس حرف ابجد به «عدل مظفر» مشهور شد.
(جمع اعداد منتسب به هرکدام از این حروف طبق ابجد کبیر؛ همان 1324 میشود).
اما همانگونه که ذکر شد، برای فهم و حفظ ترتیب توالی پدیدهها هم از قالب شعر استفاده میشد.
برای نمونه به چند مورد اشاره میکنم.
———————————————–
1- برای ترتیب سالها طبق تقسیمات حیوانی:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زین چار چو بگذری، نهنگ آید و مار
آنگاه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار
2- برای ترتیب ماههای تقویم عربی
ز محرم چو گذشتی بودت ماه صفر
دو ربیع و دو جمادی ز پی یکدیگر
رجب است از پی، شعبان رمضان و شوال
پس به ذیقعده و ذیحجه بکن نیک نظر
3- برای ترتیب تعداد روزهای هر ماه (قبل از نسق فعلی)
لا و لا لب، لا و لا لب، شش مه است
کط لل و لل کط، شهور دیگر است
لینک مرتبط در اینجا
4- برای ترتیب ماههای سریانی
برجها دیدم که از مشرق برآورند سر
جمله در تسبیح و در تجلیل حی لا یموت
چون حمل چون ثور چون جوزا سرطان و اسد
سنبله میزان وعقرب قوس و جدی و دلو و حوت
5- برای ترتیب ماههای هجری شمسی
ز فروردین چو بگذشتی مه اردی بهشت آید
سپس خرداد و تیر آنگه چو مردادت همی باید.
پس از شهریور و مهر و اَبان و آذر و دی دان
که بر بهمن جز اسفندار مذ ماهی نیفزاید
==================
پانوشت: فقط اگر دوستان مورد دیگری هم بهنظرشان رسید، حتما بفرمایند تا ثبت شود.