تمامي سازمانها، دو ويژگي مشترک دارند:
الف) هرسازماني هدفها و مقاصدي دارد كه بمنظور دستيابي به آنها تلاش ميكند .
ب) مديران تمامي سازمانها، جهت دستيابي به اهداف سازمان نياز به اطلاعات دارند .
حسابداري بطور اعم و حسابداري مديريت يا حسابداري بهاي تمامشده بطور اخص، عموما بخشي از سيستم اطلاعات مديريت هر سازمان را تشكيل داده و قسمت قابلملاحظهاي از نيازهاي اطلاعاتي مديريت را فراهم مي آورد .
حسابداري، از لحاظ عملكرد و كاركردي كه دارد، از زواياي گوناگون مورد بررسي قرارگرفته است :
1- برخي معتقدند حسابداري يك فعاليت خدماتي است
2- برخي اعتقاد دارند حسابداري هنر تفسير، اندازهگيري و انتقال نتايج فعاليتها ، عمليات و ديگر رويدادهاي اقتصادي است .
3- برخي حسابداري را بدليل وجود واژگاني نظير دارايي، بدهی، سود خالص و سود هرسهم و … به عنوان زبان تجارت معرفي ميكنند.
4- برخي حسابداري را ابزار پاسخگويي ميدانند و معتقدند حسابداري بهترين مكانيزم شناختهشدهاي است كه امكان حسابدهي و پاسخگويي را توسط مديريت واحدهاي اقتصادي فراهم ميآورد .
5- عده اي نيز حسابداري را يك دانش توصيفي و تحليلي ميدانند زيرا آثار مالي انبوه معاملات، فعاليتها و عملياتي را كه توصيفكنندهی رخدادهاي اقتصادي است، شناسايي ميكند و سپس اين آثار را از طريق اندازهگيري، طبقهبندي و تلخيص، در قالب اطلاعات نسبتا” معدود و محدود (اما با اهميت و مرتبط با يكديگر) تقليل ميدهد به گونهاي كه اگر اين اطلاعات به نحوي صحيح درهم آميخته و گزارش شوند، گوياي اوضاع مالي و نتايج عملكرد واحدهاي اقتصادي خواهد بود .
6- عدهی زيادي نيز بر اين جنبهی حسابداري كه يك سيستم اطلاعاتي است، تاكيد دارند و به حسابداري بعنوان سيستمي نگاه ميكنند كه اطلاعات اقتصادي راجع به رخدادهاي مالي موثر بريك واحد اقتصادي مشخص را به عنوان داده يا ورودي ميپذيرد و پردازش ميكند و نهايتا” به شكل گزارشهاي مختلف (كه خروجي يا ستاندهی اين سيستم مـحسوب ميشوند)، ارائـه مينمـايد. زيرا از طريـق فراهـمكردن اطلاعـات مالي است كه تصميمگيري و قضاوت دربارهی چگونگي ايجاد، توسعه و مصرف منابع در واحدهاي اقتصادي ذيحق به اشخاص دينفع و ذيعلاقه ميسر خواهد بود .
1- حسابداري اساسا” داراي دو زمينهی كاملا” متمايز است:
1-1- حسابداري مالي (گزارشگري مالي برون سازماني)
2-1- حسابداري مديريت (گزارشگری درون سازماني)
فصل مشترک اين دو بخش عمدتا” در ثبت و ضبط هزينههاي واقعي مرتبط با عوامل قيمت تمامشده و استفاده از آنها درجهت گزارشگري مرتبط با اهداف متفاوت خود، قابل تعريف است .
1-1- حسابداري مالي – حسابداري طراحيشده بمنظور جمعآوري و گزارشگري بخشهايي از اطلاعات حسابداري به اشخاص برون سازماني يعني سرمايهگذاران، فراهم كنندگان تسهيلات مالي، نهادها و ارگانهاي دولتي و قانوني نظير وزارت اموراقتصادي و دارايي ، بورس اوراق بهادار و سايرين ، حسابداري مالي ناميده ميشود.
1-1-1- برخي از وجوه تمايز اطلاعات مندرج درگزارشات حسابداري مالي:
(گزارشات حسابداري مالي يا به بيان ديگر صورتهاي مالي اساسي شامل : ترازنامه ، صورت سود و زيان ، صورت سود وزيان جامع صورت جريان وجوه نقد است):
الف) ماهيت اطلاعات، عموما تاريخي و مبتني بر رويدادهاي گذشته است (يعني بر آنچه درگذشته رخ داده است تمركز دارد )
ب ) غالبا” بشكل فشرده و خلاصه است .
ج ) عموما” ساليانه و بصورت عام منتشر ميشود .
د ) اطلاعات حسابداري مالي بايد طبق ضوابط و اصولي تهيه و ارائه شود كه از پيش تعيين شده است . در شرايط فعلي، وضع و تدوين ضوابط مربوطه، بر عهدهی سازمان حسابرسي كشور است و بخاطر حصول اطمينان از رعايت اين اصول و ضوابط، صورتهای مالي اساسي ميبايستي قبل از ارائه به اشخاص ذيحق ، ذي نفع و ذيعلاقه با بكارگيري اصول و استانداردهاي حسابرسي توسط حسابرسان مستقل مورد رسيدگي قرارگيرد .
2-1- حسابداري مديريت – حسابداري طراحي شده بمنظور پاسخگويي به نيازهاي اطلاعاتي مديران، اصطلاحا” حسابداري مديريت ناميده ميشود .
هدف حسابداري مديريت، تامين نيازهاي اطلاعاتي مديران سطوح مختلف سازمان براي برنامهريزي ، تصميمگيري و ارزيابي عملكرد است .
به بيان ديگر حسابداري مديريت را ميتوان فرآيند شناسايي، اندازه گيري، گردآوري، تهيه و تفسير و انتقال آن گروه از اطلاعات مالي وساير اطلاعات كمي تعريف كرد كه توسط مديريت به منظور برنامهريزي، كنترل و ارزيابي عمليات درداخل يك واحد اقتصادي مورد استفاده قرار مي گيرد . روشهاي حسابداري مديريت بايد براي هريك از سازمانها متناسب با اوضاع و احوالي كه دارند طراحي و بكار گرفته شود.
حسابداري مديريت بايد خود را با ويژگيها و نيازمنديهاي سازمان مربوطه تطبيق دهد. حسابداران مديريت اين آزادي عمل را دارند كه هرنوع اطلاعاتي را كه مديريت سودمند بداند براي آنان فراهم كنند.
بدون داشتن سيستم حسابداري مديريت مناسب و كارا؛ عملاً راهبري مطلوب عمليات و فعاليتها درجهت دسترسي به هدفها و برنامههاي مديريت در شركتها، ممكن نيست و نهايتا” اقدامات مديريت هم ، محدود به تصميمگيريها و كنترلهاي موردي و بدون ضابطه و غيرهدفمند خواهد بود .
استقرار سيستم حسابداري مديريت برخلاف سيستم حسابداري مالي، منوط به شرايط و زمينههاي خاص خود است از جمله :
– ميــزان آگاهي و اعتــقاد مديران سازمانها نسبت به استفاده از اطلاعات درست در تصميمگيري ، برنامهريزي و كنترل .
– دانش نظري و تخصصي مسئولان مالي درجهت استفاده از سيستم حسابداري مديريت و ميزان اجبار و الزام به استقرار سيستم يادشده بمنظور پاسخگويي به استفادهكنندگان مربوطه .
برحسب اينكه كداميک از اين شرايط يا زمينهها در استقرار سيستم حسابداري مديريت نقش داشته باشند، سيستمهايي با هدفهاي متفاوت ايجاد ميشود. چنانكه ميتوان از طيفي از چگونگي استفاده از سيستمهاي حسابداري مديريت يادكرد كه در يک سمت آن سازمانهاي برخورددار از سيستمهاي مناسب اطلاعات حسابداري مديريت قرار دارد كه مديران آنها بدرستي از نتايج آن سيستمها استفاده مي كنند و درسمت ديگر ميتوان از سازمانهايي نام برد كه قادر به تهيهی حداقل اطلاعات مورد نياز تصميمگيران نيستند .
1-2-1 ) برخي از وجوه تمايز اطلاعات مندرج در گزارشات حسابداري مديريت :
الف ) اطلاعات حسابداري مديريت براي آنكه بتواند مديران سطوح مختلف سازمان را درتصميمگیریها و ارزيابيها كمک كند، ناگزير بايد به شكل تفصيلي (هر شكل كه سودمند تشخيص داده شود و بدون هرگونه محدوديت) و در اسرع وقت در دسترس قرار گيرد (در دورههای كوتاهمدت مثلا” ماهيانه، هفتگي، روزانه و … )
ب) حسابداري مديريت برخلاف حسابداري مالي كه اساسا” بر اطلاعات گذشته تمركز دارد، عمدتا” فراهمكنندهی اطلاعات برآوردي و اساسا” مرتبط با واقعيات جاري و آتي است (اساسا جوهرهی مديريت، تصميمگيري است و تصميم گيري هم ذاتا” با رويدادهاي آتي سر و كاردارد)
ج) برخلاف حسابداري مالي كه فراهمكنندگان اطلاعات آن ميبايست توسط حسابداران مالي تهيه؛ و توسط حسابرسان مستقل مورد رسيدگي قرارگيرد، گزارشات حسابداري مديريت ميتواند توسط حسابداران صنعتي و مديريت، مهندسين و ساير متخصصين فراهم گردد. گزارشات، معمولا” محرمانه و براي سطوح مديريت تهيه ميگردد. در حسابداري مديريت و برحسب نياز از مدل هاي اقتصاد خرد، پژوهش عمليات، آمار و رياضيات استفاده ميشود اما اطلاعات و ارقام ورودي اغلب اين مدلها، معمولا” ارقامي است كه در جريان عادي عمليات توسط سيستمهاي حسابداري مالي و حسابداري بهاي تمامشده (حسابداري صنعتي) تهيه ميگردد .
د) اطلاعات حسابداري مديريت بايد داراي ويژگي مشروح زير باشد:
– مربوط بودن: اطلاعات بايد با مسئله يا تصميم در دست بررسي، مرتبط باشد . …
– بهموقع بودن: اطلاعات بايد «بههنگام» تهيه شده و بهموقع در اختيار استفادهكنندگان قرارگيرد، زيرا با گذشت زمان ممكن است ارزش اطلاعات از دست برود .
– صحيح بودن: اطلاعات بايد صحيح باشد زيرا بهموقعترين اطلاعات هم درصورت صحيح نبودن ارزش چنداني ندارد .
توضيح ضروري اول: حسابداران مديريت ميبايست اطلاعات دردسترس را ارزيابي و مشخص كنند كه كدام اطلاعات، «مربوط»؛ و كدام «نامربوط» است. سپس اطلاعات نامربوط را جدا و اطلاعات مربوط را براساس اهميتي كه درتصميمگيريهاي مديريت دارد، طبقهبندي و ارائه كنند تا تصميماتي كه مديريت درنظر دارد برمبناي آن اطلاعات اتخاذ نمايد آگاهانه، منطقي و سودمند باشد. به بيان ديگر ميبايست صرفا” گزارشگر اطلاعات حسابداري نبوده بلكه بر تصميمگيرندگان نيز، درجهت دستيابي به نتايج بهتر و مطلوبتر، تاثير مثبت داشته باشند .
توضيح ضروري دوم: سازمانها ناگزير هستندخود را با محيط درحال تغيير مطابقت دهند. سازمانهايي كه نتوانند خود ر ا با تغييرات تكنولوژي و رقابتژ هاي جهاني (دو نيروي اصلي موثر بر سازمانهاي امروزين) تطبيق دهند، در بلند مدت قادر به ادامه حيات سازماني خود نخواهند بود. سازمانها براي تهيه اطلاعات مورد نياز، ناگزير به سيستم حسابداري مديريت خود اتكا ميكنند . چنانچه تكامل تدريجي سيستم حسابداري مديريت، از سير تكامل سازمان عقب بيفتد (به بيان ديگر سيستم حسابداري مديريت نتواند همپاي تحولات سازمان ، متحول شده و بهبود يابد)، آنگاه به عنوان لنگر و ترمزي عمل خواهد كرد كه سازمان را از داشتن رابطهی موفقيتآميز با محيط متغير امروزي باز ميدارد .
بنابراين سازمانها بايد با تغييرات محيط سازگار شوند و حسابداري مديريت نيز بايد خود را با تغييرات سازمان هماهنگ كند.
2- حسابداري بهاي تمامشده
صرف نظر از وجود ديدگاههاي گوناگون نسبت به جايگاه حسابداري بهاي تمامشده، واقعيت اين است كه حسابداري بهاي تمامشده، درواقع بخشي از سيستم كلي اطلاعات حسابداري است كه اطلاعات مرتبط با هزينهها را براي استفاده در هر دو زمينهی حسابداري مالي و حسابداري مديريت ، گردآوري وارائه ميكند . مثلا” اطلاعات مرتبط با هزينه هاي ساخت ميتواند مديران را درتصميمگيري راجع به قيمتگذاري محصولات (كه به زمينه حسابداري مديريت مربوطه ميشود) كمک كند. از سوي ديگر اطلاعات مرتبط با هزينههاي ساخت بمنظور ارزشيابي موجوديهاي پايان دوره و تعيين بهاي تمامشدهی كالاي فروشرفته براي تهيهی صورتهاي مالي و نهايتا” اندازهگيري سود نيز بكار برده ميشود كه اين كوشش ها به زمينهی حسابداري مالي مربوط ميشود . به بيان ديگر حسابداري بهاي تمام شده حوزهاي از حسابداري است كه با اندازهگيري، ثبت و گزارش اطلاعات مربوط به بهاي تمام شده اقلام سروكار دارد .
حسابداري بهاي تمام شده يک حلقهی ارتباطي بين حسابداري مالي و حسابداري مديريت است. به بيان ديگر حسابداري بهاي تمام شده، داراي شبكهاي مسنجم از مفاهيم و تكنيکهايي است كه هم در حسابداري مالي كاربرد دارد و هم ميتواند درحسابداري مديريت بكار گرفته شود .
حسابداري بهاي تمام شده، مديريت را با ابزار حسابداري مورد نياز جهت برنامهريزي ، كنترل و ارزيابي عمليات، مجهز مينمايد . كليد حسابداري بهاي تمام شده ،همانا لزوم آگاهي عميق حسابداران آن از عمليات سازمان است .
بهاي تمام شده بر مبناي فعاليت ( ABC ) ACTIVITY BASED COSTING
تغيير و تحولات ايجادشده در شرايط دروني و بيروني بنگاههاي اقتصادي و سازمانها و تاثير عواملي نظير تشديد روند رقابت، موجب عدم كفايت سيستمژ هاي سنتي حسابداري (روش هزينه يابي سفارش كار و روش مرحلهاي) در ارائهی اطلاعات لازم براي برنامهريزي ، تصميم گيري و كنترلهاي مديريتي گرديده است. نقصان سيستم هاي سنتي بهايابي از جهت اعتبار ، صحت، كفايت، انجام و مربوط بودن، در واقع نياز به سيستمهاي جديد بهايابي همچون بهايابي بر مبناي فعاليت را افزايش داده است .
سيستم بهايابي بر مبناي فعاليت، نتيجهی تلاش حسابداران مديريت براي فراهمنمودن نيازهاي جديد اطلاعاتي در عصر اطلاعات است. اين سيستم علاوه براندازهگيري صحيح بهاي تمام شده محصولات، قادر به ارائهی اطلاعات مفيدي در مورد عملكرد فرآيندهاي كسب و كار سازمان است. برهمين اساس بهايابي بر مبناي فعاليت ، مي تواند مديران را در تصميمگيري و برنامهريزي در زمينهی ارائه خدمات جديد، بهبود خدمات موجود و ارزيابي عملكرد به منظور دستيابي به يكسري مزاياي رقابتي استراتژيک براي سازمان ، ياري رساند .
هزينهيابي مبتني بر فعاليت از اين باور سرچشمه ميگيرد كه محصولات، فعاليتها را مصرف ميكنند و فعاليتها هم، منابع را.
در واقع هزينهيابي مبتني بر فعاليت، شيوهای است كه بر اساس آن، هزينهی محصول به عنوان جمع هزينهی فعاليتهايي كه به خاطر ساخت آن محصول انجام ميشود به دست ميآيد .
روش هزينه يابي مبتني برفعاليت، يك نوع سيستم طرحريزي هزينهها با تاكيد بر فرايند مستمر بهسازي است. دراين روش، شناسايي فعاليتهاي ارزشمند از يک سو و شناسايي فعاليتهاي بيارزش از سوي ديگر، تشويق ميشود و براي حذف فعاليتهاي بيارزش و عبث كوشش بعمل ميآيد. به بيان ديگر، روش هزينهيابي مبتني بر فعاليت را ميتوان براي شناسايي و حذف فعاليتهايي بكار برد كه هزينهی محصول را بالا ميبرند بدون آنكه ارزش افزودهاي براي محصول ايجاد كنند.
هزينهی اضافهشده و بدون ارزش، هزينهی آن گروه از فعاليتهايي است كه ميتوان آن راحذف كرد آنهم بدون اينكه كاهشي در كيفيت محصول و عملكرد يا ارزش آن رخ دهد. بدين ترتيب بكارگيري روش هزينهيابي مبتني بر فعاليت ميتواند به كاهش هزينهها ازطريق حذف فعاليتهاي اضافي و غيرسودمند و يافتن راههاي جديد و اقتصادي براي انجام فعاليتهاي با ارزش و اثربخش بيانجامد. كاهش در هزينهها نيازمند تشريک مساعي مديران، كاركنان، حسابداران، مهندسان و ساير دستاندركاران مربوط با هدف بررسي كامل و شناخت فعاليتهایی است كه يک محصول مصرف ميکند.
سلام .مرسی از مقالتون .من دنبال منبعی در مورد این نوع بهای تمام شده هستم .اگر میشناسین خوشحال میشم واسم ارسال کنین.
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ مرداد 3ام, 1389 14:07:
سلام
خوشحالم که به دردتان خورده است.
در خدمتتان هستم
[پاسخ]