امان از هرچی مردمآزاره
چند وقت قبل بحثی با یکی از دوستان داشتیم در مورد موسیقی.
این بنده هم که الکی الکی با چند تا ساز آشنا هستم (البته به طور خیلی ابتدایی)، سر صحبتم باز شد. بعد هم در مورد آکاردئون حرف زدیم.
این دوستمان سؤال کرد که راستی راستی اکاردئون بلدی؟
عرض کردم خیلی مختصر در حد همون بنده خداهایی که سر چهارراهها مینوازند.
گفت: حاضری سر یک چهارراه بزنی؟
گفتم: بله؟ مگر چه عیبی دارد؟
گفت: نامرداش نزنن!
گفتم: نامرداش نمیزنن.
خلاصه در حضور چند نفر از دوستان دیگر قول دادم که در صورتی که یک آکاردئون پیدا شود، حاضرم به انتخاب آنها در سر یک چهارراه به نواختن مشغول شده و صدالبته اگر مردم پول دادند، بپذیرم.
شرط هم سر 150 هزار تومان بود.
دوستان گفتند که ممکن است از من فیلم هم بگیرند.
گفتم: ابایی ندارم. مگر کار خلاف شرع!!! میکنم. مردم را خوشحال میکنم و پول میگیرم. خیلی هم باعث افتخارم خواهد بود.
خلاصه همه چیز جور شد و فقط لنگ تهیهی یک عدد آکاردئون بودیم که قرار شد به پیشنهاد خودم، در سر یکی از چهارراهها، ساز را از یکی از همان نوازندهها برای نیم ساعت کرایه کنیم و دوستان هم به عنوان شاهد حاضر باشند و اگر دلشان خواست، فیلم هم بگیرند.
حالا مدت زیادی گذشته و طرف دیگر شرطبندی، حاضر به ایفای تعهداتش نیست.
از شما چه پنهان که به خاطر مشکلات اقتصادی، به مبلغ مورد قرارداد هم نیاز دارم.
اما این دوست ما قبول نمیکند که یک روز را مشخص کنیم و برویم پولی گیر بیاوریم.
حالا شما بگویید با این دوست مردمآزارمان چه کار کنم؟