نشانه‌شناسی یک سرقت

یادداشت روز شنبه مورخ 21 خرداد من در روزنامه  شرق پیرامون موضوع سرقت صندوق امانات بانک ملی است.

یادداشت را از سایت روزنامه هم می توان خواند.

ماجرای سرقت صندوق‌های امانات بانک ملی را باید یکی از عجیب‌ترین وقایع سال‌های اخیر قلمداد کرد. هرچند جمعه صبح و در کمتر از چند روز اعلام شد که دزد‌ها دستگیر شده‌اند و بخشی از اموال بازگشته است، اما این ماجرا قابلیت آن را دارد که از ابعاد مختلفی نظیر سیاسی، اقتصادی، پلیسی، امنیتی و اجتماعی بررسی شود. در کنار آن می‌توان از جنبه نشانه‌شناسی نیز به آن پرداخت.

نشانه‌شناسی علم مطالعه شیوه‌های خلق معنا در نظام‌های نشانه‌ای است. افراد برای مقاصد ارتباطی خود از معناهایی که در این نظام‌ها تولید می‌شود، بهره می‌گیرند.

نشانه‌شناسان متأخر شرح دادند که چگونه علم نشانه‌ها می‌تواند در چارچوب علوم رفتاری بسط و گسترش یابد و به توصیف نقشی پرداختند که این علم می‌تواند در وحدت‌بخشیدن به حوزه‌های اجتماعی، روانی و انسانی در گستره زیست بشری ایفا کند. سرقت صندوق‌های امانت بانک ملی را می‌توان در این چارچوب نیز تحلیل کرد.

بانک ملی در واقع امر «ملی» است. بسیاری از پرداخت‌های دولتی و دیون عمومی باید الزاما به حساب‌هایی نزد این بانک (و نه هیچ بانک دیگری) واریز شود.

اول) شعار همیشگی این بانک را همه مردم به یاد دارند «هرجا سخن از اعتماد است، نام بانک ملی ایران می‌درخشد». بسیاری از سالخوردگان نیز به بانک‌های جدیدالتأسیس اعتماد نداشته و ترجیح می‌دهند وجوه خود را در بانک ملی بگذارند؛ چراکه در صورت هرگونه نوسان اوضاع سیاسی، فقط بانک ملی همچنان کارکرد حاکی از اعتماد خواهد داشت. در نشانه‌شناسی نیز معنای هر نشانه به تجربه کاربران آن وابسته است و به تناسب تجربیات آنها نیز طبعا این معنا تغییر می‌کند.

 

دوم ) امروزه روش کار سارقان تغییر کرده و عمدتا متوجه اشیای قیمتی‌تری نظیر طلا، ارز و وجه‌ نقد شده‌‌اند. به همین خاطر برخی از مردم ترجیح می‌دهند این‌گونه دارایی‌های خود را در صندوق امانات بانک بگذارند. اکنون با سرقت از این بانک و آن هم در شعبه‌ای که در یکی از کلیدی‌ترین معابر شهر تهران قرار دارد، نماد کلامی (شعار) این بانک در معرض تهدید قرار گرفته است.

به باور فردیناند سوسور، نشانه‌های زبانی از این جهت که هویت خود را در درجه اول از آنچه نیستند می‌گیرند، لذا «سلبی» هستند به این معنا که ارزش یک نشانه از تقابلش با دیگر نشانه‌ها حاصل می‌شود. نشانه درگیر یک روند دلالتگر درونی و یک روند افتراقی بیرونی است.

سوم ) در حالی که برخی از مقامات دولت احمدی‌نژاد در مظان اتهام فسادهای مالی بوده‌اند اما مدیر کنونی بانک ملی (که در دولت فوق‌الذکر مناصب اقتصادی بالایی داشته) از چنین اتهاماتی مبرا بوده است. او را یک مدیر پاکدست و سالم می‌شناسند اما اکنون مدیریت ایشان ناخواسته با خدشه‌ روبه‌رو شد. هر قصور و کاستی در عملکرد آن بانک به حساب او نوشته می‌شود و سرقت نیز از این جمله است.

در نشانه‌شناسی اساسا نشانه وظیفه بازنمایی را بر عهده دارد و قابل تفسیر است. سه ضلع در یک مثلث با رئوس نشانه، شیء و تعبیر با یکدیگر تلاقی می‌کنند. در این رابطه «نشانگی»، معنای یک نشانه، محتوای درونی آن نیست. بلکه از تفسیر آن نشانه حاصل می‌شود.

چهارم ) گفته شده مدیر شعبه به آلارم هشدار اعتنا نکرده است.

اینجا نشانه در حالت مورد نظر اومبرتو اکو (نشانه‌شناس معروف ایتالیایی) مصداق می‌یابد. مثال او در مورد باک بنزین و فرایند محرک و پاسخ معروفیت عام دارد.

اکو می‌گوید فرایند دلالت به عنوان غایت هدف نشانه‌شناسی هنگامی اتفاق می‌افتد که یک واکنش تفسیری در فرد ایجاد کند و این ممکن نیست مگر به ‌واسطه وجود یک رمزگان که هستی‌های حاضر را به واحدهای غایب پیوند می‌دهد. اما چرا این نماد آلارم تا این اندازه بی‌اهمیت تفسیر می‌شود؟ احتمال این است که به‌طور اکتسابی قبلا بی‌اهمیت نمایانده شده و این بار نیز مشابه همان حالات قبلی تلقی شده است. حال چگونه ممکن است چنین نمادی به سرنوشت فوق دچار شده باشد؟ پاسخ را باید در جایی ورای نشانه‌شناسی جست.

پنجم) بانک اعلام کرده که تعداد صندوق‌های موجود 162 عدد بوده که در سرقت مزبور به تعدادی از این صندوق‌ها آسیب رسیده و برخی از صندوق‌ها نیز آسیبی ندیده‌اند. به این ترتیب بانک هنوز هم اعلام نکرده این «تعدادی از صندوق‌ها» واقعا چند عدد است. این محافظه‌کاری را می‌توان ذیل سازه‌های زبانی استعاره و مجاز درک کرد.

استعاره یک استراتژی کاربردشناختی است که گوینده به کار می‌برد تا به مخاطبان چیزی را منتقل کند که به سادگی گفته یا درک نمی‌شود؛ حال آنکه در مجاز، گویندگان از آن بهره می‌گیرند تا به مخاطبان چیزی را درباره مسئله‌ای منتقل کنند که کاملا شناخته‌شده است.

گویا اکنون بانک تلاش دارد از طریق استعاره بیش از آنچه می‌گوید، اطلاعات منتقل ‌کند و با استفاده از مجاز در عین کم‌گویی بیشتر بگوید. متأسفانه این راهبرد در عین نادرستی، نتیجه کاملا عکس داده و روابط‌عمومی این بانک موفق نشد فضای رسانه‌ای علیه خود را مدیریت کند. در چنین آشوبی انواع و اقسام خبرها و اظهارنظرها منتشر می‌شود که همگی آثار مخربی را بر اعتماد عمومی به این بانک وارد می‌کند. برای مثال خبرگزاری فارس به این نکته اشاره می‌کند که اطلاعات را از منابع دیگری کسب کرده است.

در آخر) هیچ‌کس اعم از دوست و دشمن از این واقعه خوشحال نیست. بانک‌ آخرین مأمن و مأوای مردم در حفظ و حراست از اموال آنهاست.

قطعا شالوده‌شکنی مفاهیمی نظیر بانک، امنیت، دزدی و اطمینان نیز به عنوان یکی از تبعات این واقعه مطرح خواهد شد. نشانه‌شناسان زمانه حاضر نیز بر این عقیده هستند که نشانه هر آن چیزی است که می‌تواند به صورت دلالت‌مند جایگزین چیز دیگری شود، ولی گویا ضرورتی ندارد که این چیز دیگر در آن هنگام که نشانه‌ای به جایش می‌نشیند، حتما وجود داشته یا عملا در جایی موجود باشد.

به تعبیر ژاک دریدا در حالی که «نشانه» خودش دستخوش جابه‌جایی می‌شود، ابزار این جابه‌جایی هم محسوب می‌شود و گریز از بند متافیزیکی را به تعویق می‌اندازد و نظام نشانه‌ای دچار واسازی می‌شود. دریدا اشاره می‌کند که به جای «ویران‌کردن» کافی بود درک کنیم که چکونه یک «کل» شکل گرفته و اکنون آن را برای این هدف «بازسازی» کنیم.

اکنون به تعبیر نشانه‌شناسی دریدا، «اعتماد» مردم دچار واسازی شده و «امنیت» در امن‌ترین نقطه کشور زیر سؤال رفته است. توان و تخصص و قابلیت و مرز «دزدی» در نزد دزدها به‌طور قابل‌توجهی ارتقا یافته و مفهوم «اطمینان» از معنا خالی شده است. آن مدلول متعالی به تعویق افتاده و به هیچ دال مشخصی ارجاع ندارد.

به تعبیر امبرتو اکو در نشانه‌شناسی نه از «نشانه‌ها» بلکه از نقش نشانه‌ای باید سخن به میان آورد که همان رابطه‌ قراردادی است که میان بیان و محتوا برقرار می‌شود. همان محتوایی که طی سال‌ها هرگاه سخن از اطمینان بود، نام بانک ملی را در ذهن خود تداعی می‌کرد. نشانه، زاییده عملیات پیچیده‌ای است که در آن، شیوه‌های گوناگون تولید و شناخت دخالت دارند. اکنون با شالوده‌شکنی مفاهیم، چه بلایی بر سر این اعتماد خواهد آمد؟

پاسخ این پرسش را فقط می‌توان در گذر زمان بررسی و مشاهده کرد. اما در هر حال دستگاه تبلیغاتی و مدیریتی شبکه بانکی کشور نباید این واقعه را محدود به فقط یک بانک بداند، بلکه الان از منظر افکار عمومی تنگناهای گفتمانی مذکور مبتلابه تمامی عناصر این شبکه (از بانک‌های قدیمی تا جدیدالتأسیس، از بانک‌های دارای شعب زیاد تا شعب محدودتر، از بانک‌های عمومی‌ تا بانک‌های تخصصی‌تر) بوده و این پیشامد می‌تواند برای هر بانک دیگری در هر زمانی تکرار شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *