{…. زنان امروز ایران به شدت شبیه زنان دیروز آمریكا، در مواجه با دنیای نوین صنعتی، تنها نقش خریدار را بازی می كنند. آن ها مصرف می كنند پس هستند! از این رو، جامعه كنونی ایران با داشتن چنین مادرانی قدرت مبارزه و تحلیل خود را از دست داده است. نباید از یاد برد كه به وجود آمدن چنین پدیده ای قطعا با برنامه قبلی از سوی دولت ها و به منظور فلج كردن هرگونه جنبش مخالفی صورت گرفته است. در جامعه ای كه تنها پاسخ گویی به نیازهای اولیه -از طرق ابزار مدرن- تبلیغ می شود. در جامعه ای كه به دلیل فشار كار روزانه -و روز افزون بر زنان- فرصتی حتا برای تربیت فكری فرزندان نیست، زنان چه طور می توانند پاسخ درخوری به پرسش «خواسته تان چیست» بدهند؟…. }
این قسمتی از یادداشت تاثر برانگیز خانم محبوبه آب برین بود که می توانید در اینجا یا در ادامه بخوانید .توضیح اینکه به قول یكی از دوستانمان ( كه اتفاقا خانم هم هستند ) ، من نه در مورد آزادی حقوق زنان شعار می دهم و نه خواستار برابری حقوق آنها و ترویج فمینیسم هستم . من فقط فكر می كنم هركسی باید از حقوق متناسب – و نه الزاما متساوی – برخوردار باشد ..
محبوبه آب برین- سال هاست كه جنبش های زنان در جاهای مختلف دنیا با شعار برابری جنسیتی وارد عرصه مبارزات خود شده اند؛ با نام «فمینیسم».
آن ها داعیه دار این تفكر بوده اند كه مردان و زنان باید از حقوق مساوی و برابر برخوردار باشند. شاید لازم باشد در همین جا نگاه مو شكافانه ای به واژه آشنای «برابری» بیاندازیم.
این واژه آنچنان در طول تاریخ تعبیر و تفسیر شده كه تحقیق پیرامون خود را بسیار سخت كرده است. اما آن تصویری كه از شنیدن این واژه در ذهن متبادر می شود تصویری جهان پسند و زیبا به نظر می رسد؛ همه دارای فضایی یكسان، حقوقی یكسان، دستمزدی یكسان و… یكسان هستند. و دقیقا همین جاست كه بزرگ ترین خیانت این واژه معلوم می شود: همه چیز برای همه یكسان، بدون در نظر گرفتن ویژگی ها، استعدادها، توانایی ها. بدون در نظر گرفتن استثنا ء ها. بدون در نظر گرفتن این كه هیچ دلیلی ندارد انسان ها منكر تفاوت هایشان بشوند تا حقوقی یكسان داشته باشند.
زنان دنیا سال هاست دارند از برابری ای حرف می زنند كه از پایه هایش دچار تسلسل است؛ آیا زنان خواستار داشتن حقوقی یكسان با مردان اند؟ آیا این به آن معنی نیست كه زنان باید از حقوقی ……
black_bigfish@yahoo.com
محبوبه آب برین- سال هاست كه جنبش های زنان در جاهای مختلف دنیا با شعار برابری جنسیتی وارد عرصه مبارزات خود شده اند؛ با نام «فمینیسم».
آن ها داعیه دار این تفكر بوده اند كه مردان و زنان باید از حقوق مساوی و برابر برخوردار باشند. شاید لازم باشد در همین جا نگاه مو شكافانه ای به واژه آشنای «برابری» بیاندازیم.
این واژه آنچنان در طول تاریخ تعبیر و تفسیر شده كه تحقیق پیرامون خود را بسیار سخت كرده است. اما آن تصویری كه از شنیدن این واژه در ذهن متبادر می شود تصویری جهان پسند و زیبا به نظر می رسد؛ همه دارای فضایی یكسان، حقوقی یكسان، دستمزدی یكسان و… یكسان هستند. و دقیقا همین جاست كه بزرگ ترین خیانت این واژه معلوم می شود: همه چیز برای همه یكسان، بدون در نظر گرفتن ویژگی ها، استعدادها، توانایی ها. بدون در نظر گرفتن استثنا ء ها. بدون در نظر گرفتن این كه هیچ دلیلی ندارد انسان ها منكر تفاوت هایشان بشوند تا حقوقی یكسان داشته باشند.
زنان دنیا سال هاست دارند از برابری ای حرف می زنند كه از پایه هایش دچار تسلسل است؛ آیا زنان خواستار داشتن حقوقی یكسان با مردان اند؟ آیا این به آن معنی نیست كه زنان باید از حقوقی مثل مرخصی زایمان، سقط جنین و… كه خاص زنان است، محروم شوند تا با مردها یكسان باشند؟
برابری برای زنان در تمام این سال ها چیزی جز خستگی، سوء استفاده جنسی و دوری از جنس زنانه در بر نداشته است. زنان ما هرگاه خواسته اند دارای حقوق برابر باشند، تماما رفتار مردانه را تقلید كرده و تا بن دندان مرد شده اند!
فكر می كنم اگر از خیلی از زن های امروز ایران بپرسند: مهم ترین خواسته شما چیست؟ یا جوابی ندارند یا در نهایت می گویند: تساوی حقوق. اگرچه تساوی در حقوق، قطعا نتیجه ای جز انزوا برای نیروی فعال زنان نخواهد داشت.
نگاهی به جنبش زنان -همان كه قبلا به آن پرداخته شد- نشان می دهد به واسطه تاریخ طولانی استثمار زنان در آشپزخانه ها، یا چیزهایی مثل زایمان های مكرر و عدم دسترسی آسان به اطلاعات، منابع اقتصادی و… از عمده جمعیت زنان ایران نیرویی غیرفعال ساخته شده كه دغدغه هایش در خرید طلا و جواهر، مد روز، كلاس های گوناگون هنرهای ظریفه و غیره خلاصه می شود! آن چه امروزه به عنوان «زن مدرن» در جامعه شناخته می شود، قطعا تفاوت های بسیاری با زن دیروز ایران دارد؛ اكثر این جمعیت از زنان را تحصیل كردگان دانشگاه تشكیل می دهند كه نیروی كار زنان ایران نیز هم از آن ها تشكیل می گردد. این قشر از زنان – طبقه به اصطلاح متوسط- به طرز هدایت شده ای آزادی را برای خود، داشتن حق تصمیم گیری در خرید، رفتن به كلاس های گوناگون لاغری و گلدوزی و زبان و… تعریف كرده اند! این ها زنانی هستند كه توان دسترسی به منابع اقتصادی را دارند اما تمام خواسته های فكری و ذهنی شان به همان موارد كه ذكر شد خلاصه می گردد. حجم عظیمی از موج مصرف گرایی، توسط آنان به پیش رفته و آمارها نشان از افسار گسیختگی در مصرف را نشان می دهد.
زنان امروز ایرن به شدت شبیه زنان دیروز آمریكا، در مواجه با دنیای نوین صنعتی، تنها نقش خریدار را بازی می كنند. آن ها مصرف می كنند پس هستند! از این رو، جامعه كنونی ایران با داشتن چنین مادرانی قدرت مبارزه و تحلیل خود را از دست داده است. نباید از یاد برد كه به وجود آمدن چنین پدیده ای قطعا با برنامه قبلی از سوی دولت ها و به منظور فلج كردن هرگونه جنبش مخالفی صورت گرفته است. در جامعه ای كه تنها پاسخ گویی به نیازهای اولیه -از طرق ابزار مدرن- تبلیغ می شود. در جامعه ای كه به دلیل فشار كار روزانه -و روز افزون بر زنان- فرصتی حتا برای تربیت فكری فرزندان نیست، زنان چه طور می توانند پاسخ درخوری به پرسش «خواسته تان چیست» بدهند؟
وقتی زن تحصیل كرده ما در آستانه ازدواج تازه باید درگیر مسئله به اثبات رساندن باكره گی اش -از طریق برگه سلامت- باشد؛ آیا جایی برای ذهن سالم هم باقی می ماند؟ در جامعه ای كه در وارد كردن ابزار مختلف صنعتی و تجاری، گوی سبقت از همه ربوده و تنها ذهنیت جاری در آن مصرف است؛ آیا جایی برای تفكر دقیق در ارتباط با واژه پوچ برابری هم هست؟
زن جامعه امروز ما به تنهایی باید یك كارمند نمونه با دست مزد كم، یك مادر خوب، یك كدبانوی باسلیقه، یك مانكن خانگی و قدیسه ای خدا ترس باشد. زنی كه باید در رختخواب شوهرش مثل فاحشه ها و در محل كار، مریم مقدس باشد. زنی كه در كنار شستن بچه اش، با یك دست دیگر دارد كتاب های مرجع فوق لیسانس را می خواند. زنی كه باید به جای همه آدم ها زندگی و كار كند!
آیا فرصتی برای اندیشه هم باقی می ماند؟ زنان امروز ایران در پشت میزهای ادارات چروك می خورند و از درون نابود می شوند تا با صابون خرچنگ و داروهای دكتر مظاهری صورت خود را سرخ نگه دارند.
آیا برداشتن حجاب از سر این زنان مشكلی از آن ها حل می كند؟ آیا زنان ما به برابری احتیاج دارند یا به فهمیدن درست ظرفیت ها، توانمندی ها و حضورشان به عنوان یك انسان در جامعه؟
باور كنیم واژه های «برابری و تساوی» بزرگ ترین خیانت در حق نوع بشر بوده است.