برخی رویدادهاست که در زندگی همه ما , فقط معدود دفعاتی تکرار می شود . یکی از این وقایع برای من در پنج شنبه هفته قبل اتفاق افتاد و آن , دیدن پشت سر هم دو نمایش متفاوت بود .
قضیه از این قرار بود که برنامه ریزی کردیم برای دیدن نمایش ” شارل دوگل ” , نوشته و کار آفای عبدالحسن لاله , در ساعت 30/6 بعداز ظهر به تالار مولوی برویم . اما یک دوست گرامی و کارشناس محترم تاتر , طی تماسی اظهار کرد که این نمایش , ارزش دیدن را ندارد و به جای آن بهتر است که به دیدن نمایش ” یک سمفونی ناکوک ” , کار آقای آتیلا پسیانی ( که در سالن اصلی همان تالار و در ساعت 8 شب اجرا می شود ) برویم .
در ابتدا قصد داشتیم همین کار را بکنیم , ولی بنا بر تجارب قبلی و اینکه هرگاه بنده از دیدن نمایشی لذت برده ام , آنگاه همان دوست کارشناسمان از دیدن همان نمایش ناخشنود بوده , لذا فکر کردم نمایش شارل دوگل باید قاعدتا برای من جالب باشد . به همین خاطر و بر خلاف توصیه استاد , تصمیم گرفتیم این نمایش را ببینیم .
برای تهیه بلیط که به تالار مولوی رفتیم , دوست تازه و عزیزمان , آقای خسرو محمودی را دیدیم که اتفاقا از بازیگران نمایش آقای پسیانی هستند . بعد از چاق سلامتی , ما را از سر لطف با دو بلیط مهمان نمایش ” یک سمفونی ناکوک ” حسابی خجالت زده کرد .
با این اوصاف , ساعت 30/6 بعدارظهر باید به دیدن نمایش 50 دقیقه ای ” شارل دوگل ” و ساعت 8 شب هم به دیدن نمایش 83 دقیقه ای ” یک سمفونی ناکوک ” می رفتیم . یعنی دو نمایش مختلف در یک روز و درست پشت سر هم ؛ آنهم دو نمایش در دو ژانر مختلف .
از نمایشها بگویم که اتفاقا پیش بینی من درست از آب درامد و از دیدن نمایش ” شارل دوگل ” لذت بسیاری بردم . ( نمایشی که دوست کارشناس ما , آن را در حد و اندازه های یک تاتر دبیرستانی ارزیابی کرده بود .) . داستان درباره دو شخصیتی است که هر دو در فرودگاه شارل دوگل پاریس گیر افتاده اند . بسیجی سابق که منتظر خروج از فرانسه برای بازگشت به ایران بود و دیگری هم بازیگری است تازه وارد ؛ که تمام آرزوهای خود را در ورود به کشور فرانسه و اقامت در مهد عطر و ایفل و معاشرت با مادمازلهای فرانسوی می دید .
در حال و هوای این نمایش بودم که به فاصله نیم ساعت , برای دیدن کار ” یک سمفونی ناکوک ” , وارد سالن اصلی تاتر مولوی شدم . این کار , در ژانر کمدی و با روایت عجیب و غریبی نوشته و کار شده بود . واقعیت این است که تماشای کار آقای پسیانی , برایم اصلا جالب نبود و اساسا به غیر از یکی دو پرده , هیچ لذتی از نمایش نبردم .
همین جا این را بگویم که من همواره به عنوان یک مخاطب عام به مقوله تاتر نگاه می کنم لذا همه این صحبتها , صرفا بیان دیدگاههای شخصی و غیر کارشناسی خودم است . ولی از آنجا که این فضای اینترنتی , فعلا در اختیار بیان احساسات شخصی من است , لذا تصمیم گرفتم شما را در جریان احساس خودم از این دو نمایش قرار دهم .
ناگفته نماند که فردای آنروز , دوباره به تالار مولوی رفتم تا برای بار دوم به تماشای نمایش ” شارل دوگل ” بنشینم . البته این بار , دو شاخه گل هم با خودم بردم . . یکی برای آقای حسین رجایی ( که نقش بازیگر را در این نمایش بازی می کردند ) و گل دوم هم برای خسرو محمودی عزیز بخاطر لطفش به ما .
باسلام وعرض ادب بهتراست توضيحات بيشتري رادرباره نمايشنامه هاعنوان مينمودي
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ آذر 1ام, 1389 8:59:
سلام
نمایش مال خیلی وقت پیش است.
اما در مجموع کار خوبی بود.
ممنون از توجه شما
[پاسخ]
ممنون از مطالب خوبتان
[پاسخ]