یادداشت امروز من در روزنامهی آرمان، به موضوع سوآپ نفت و فرآوردههای نفتی پرداخته است.
همانگونه که در مطلع یادداشت هم ذکر شده، ظاهراً ماراتن رسانهای در حول و حوش سوآپ درگرفته است.
یادداشت را از اینجا هم میتوان دید.
توضیح اینکه چند جملهی آخر یادداشت اصلی من، جهت انتشار در روزنامه حذف شده که بهنظرم جانمایهی اصلی مطلب هم در همان چند جمله بوده است.
به هر حال در ذیل، متن کامل را ملاحظه فرمایید.
=========================
این روزها بحث ماراتن رسانهای سوآپ در کشور شکل گرفته است.
یک مقام از فلان شرکت ادعا میکند که سوآپ متوقف شده و بلافتصله مدیر شرکت دیگری اعلام میکند که سوآپ نفت با شدت و حدت در حال انجام است.
معلوم نیست هم نیست که حق با کدام طرف است. همواره میتوان نشانههایی دال بر صحت ادعاهای هرکدام از طرفین پیدا کرد. اما از آنجا که نظام اطلاعرسانی در وزارت نفت از انسجام چندانی برخوردار نیست (که جا دارد طی یادداشتهایی به همین مقوله بپردازیم)، لذا با قاطعی نمیتوان اظهار داشت که کدامیک از اظهارنظرها مطابق با واقعیت است.
برای مثال در مورد همین سوآپ، وزیر قبلی نفت اظهار می داشت که این کار، «سوآپ» نیست بلکه «شو آپ» (show up) است!. وزیر قب از او معتقد است که سوآپ نفت امری استراتژیک و فرصتی است که باید جدی گرفته شود. وزیر محترم فعلی هم بر این عقیده است که سوآپ دارای مزیتهایی زیادی برای کشور است.
به این وضعیت باید مقولهی آمارها را هم اضافه کنیم، آنجا که به ندرت آمارهایی منطبق با واقعیت از درزهای روابطعمومیهای این وزارتخانه به بیرون درز میکند و نوعاً شاهد بودهایم که چند مقام مسئول، برای خود هرکدام آمارهای متفاوتی ارائه دادهاند که معلوم نیست کدامیک از آنها به واقعیت نزدیکتر است.
مقولهی سوآپ هم از این شمل خارج نیست. بنابراین بهتر آن است که از ارائهی آمارها صرفنظر کنیم و مسائل را با منطق حاکم بر آنها بررسی کنیم.
سالها قبل و از اواسط دههی 1370 تا پایان همان دهه، بحث سوآپ با همسایگان شمالی و کناری خزر مطرح بود. در آن دوران، قرار بود نفت خام تولیدی آن کشورها توسط ایران از طریق بنادر جنوبی ایران صادر شود و از طرف دیگر، فرآوردههای مورد نیاز ایران هم میتوانست به شکل سادهتری در اختیار کشور گذاشته شود.
این شیوهی معامله از دو جهت به سود ایران بود.
ابتدا اینکه نیاز روزافزون کشور به فرآوردههای نفتی (که در آن سالها با رشد خیرهکنندهای روبهرو بود) در بخش شمالی کشور، به میزانی ارضا میشد. در آن سالها گفته میشد که تاسیسایی در نگا و منجمله خط لولهی اختصاصی برای سوآپ تا پالایشگاه تهران احداث شده (یا قرار است احداث شود)
و دوم اینکه باب معاملات سوآپ، درآمدهایی عاید کشور میشد (بابت ترانزیت و …)
در آن سالها به دلایل عدیدهای، امکان استفاده از ایران برای ترانزیت مهیا بود و با استقبال کشورمان هم مواجه میشد.
اما دو اتفاق در سال های بعد افتاد که باعث گردید نقش ایران در اینگونه معاملات اقتصادی و انرژی به شدت کاهش پیدا کند.
اتفاق اول، همانا اعمال نفوذ شرکتهای بزرگ و حضور قدرتهای مسلط جهانی در منطقه بود که از آن میتوان تحت عنوان سلسله وقایع سیاسی هم یاد کرد. از جمله:
– ضعف و بيثباتي سياسي- اقتصادي و اجتماعی و همچنین و عدم استقلال كشورهاي نفت خیز حوزهی خزر در اعمال تصميمهای سترگ
– رشد و تقویت سياستهاي ضدايراني
– ضعف سياستگذاری خارجي کشور در مواجهه با چالشهاي سیاسی آن منطقه (نظیر قرهباغ و …)
اتفاق دوم را میتوان به مجموعه وقایع اقتصادی مرتبط دانست مانند:
– بروز رقابت تنگاتنگ میان تركيه و روسيه با ايران در تفوق بر مسيرهاي صادرات انرژي منطقه
و از همه مهمتر، افتتاح خط لولهی «باکو – تفلیس- جیحان) که به تنهاییی امکان جابهجایی روزانهی 1.5 میلیون بشکه نفت را از منطقه به مقاصد صادراتی در آن سوی ترکیه دارد.
جالب است مقامات کشورمان هرگاه صحبت از این خط لوله میشد، با تمسخر از آن یاد میکردند! گویی همواره قرار است که همهی منافع از آن ما باشد.
به هر تقدیر آنچه مسلم است اینکه پتانسیل چندانی در فراروی ایران برای استفاده از مزایای سوآپ نفت وجود ندارد. هرچند این دلیل نمیشود که اگر مجالی برای این کار بهوجود بیاید، کشورمان از آن عدول کند.
یقیناً مضاف بر درآمدهاي مستقيمی كه انتقال نقت و گاز خزر برای کشور به همراه دارد، یک سری منافع غير مستقيم نيز در پیامد خود خواهد داشت مانند:
– صرفهجويي در انتقال نفت و فرآورده از مناطق نفتی به مناطق پالایشگاهی
– تا مين منافع سياسي- امنيتي از طريق توسعهی روابط و نفوذ در كشورهاي صادر كننده نفت و گاز منطقه
– تبدیل کردن آن کشورها به بازار مصرف تولیدات داخلی و نیل به جايگاه اقتصادي بهتر، امنيت بيشتر، همگرايي و همكاري منطقهاي مناسبتر …
و البته دلایل و موارد دیگر.
بنابراین مشخصاً باید بابت توقف همین سوآپ اندک هم نگران و ناراحت باشیم؛ البته اگر سوآپ موجود، به آن درجه از حجم و ارزش دلاری رسیده باشد که بابت آن ماراتن رسانهای «تکذیب» و «تایید» راه بیندازیم.
نکته دقیقا این است که شما به عنوان یک روزنامه نگار(یعنی کسی که شغلش یا یکی از اشتغالات دائمی اش روزنامه نگاری است)با کمال لاقیدی و بدون مسئولیت پذیری درباره موضوعی مطلب نوشته و منتشر کرده اید که حداقل اطلاعات لازم را هم درباره آن در اختیار ندارید
و البته مثل همیشه از همه طلبکارید
نه از هزینه سرمایه گذاری انجام شده خبر داری، نه اینکه ما نفت چه کسی را سوآپ کرده ایم، نه از اقتصادی بودن یا نبودن انجام کار خبر دارید و ….
فقط به عنوان نمونه بگویم: ایران در سوآپ طرف حساب هیچ کشوری نبود. بلکه نفت شرکت های اروپایی را سوآپ یا شو آپ یا هر چیز دیگری میکرد….
وای از ما
وای از بی مسئولیتی دائمی ما به عنوان یکان یکان افراد یک ملت
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ آبان 27ام, 1392 18:56:
موضوع نقد شما به کنار …
اما جداً جای تشکر دارد که به طور آرام و منطقی و محترمانه، نقد کردهاید …
به شما و نظراتتان احترام میگذارم …
[پاسخ]