روزنامهی اعتماد طی گزارشی در شمارهی امروز خود، به بررسی گفتمان اردوگاه اصولگرایان در آستانهی انتخابات پیشرو پرداخته است که در ادامه ببینید:
##############################
چهار روز است كه اصولگرايان مجازند براي تبليغ كردن و از تبليغهاي ديواري گرفته تا مناظره و سخنراني و مصاحبه.
اما كمتر شعارهاي انتخاباتي آشنا با گوش مردم شنيده ميشود.
يا حرف اين است كه احمدينژاد مدير خوبي بوده و اصولگرايان نيمهراه پشتش را خالي كردند
يا درنهايت حرف اين است كه نميگذارند تجربه سالهاي قبل 88 تكرار شود و براي هميشه اصلاحطلبي از سياست ايران حذف خواهد شد
و يا سراغ جريان انحرافي ميروند و اينكه اصولگرايي را اين جريان به باد خواهد داد.
نه وقتي حرف از جريان انحرافي ميشود، بخش وسيعي از مردم ميدانند كه اصلا منظور از انحرافي چيست و چه فرقي بين انحرافي و اصولگرا و احمدينژاد است
و نه وقتي سخن از متحد و پايداري است، براي مردمي كه قرار است چهار سال نمايندههايشان به خانه ملت بروند، فرقي دارد كه متحديها چه كساني هستند و پايداريها كجاي جناح راست و قرار است چه فرقي با هم داشته باشند.
براي افكار عمومي كه اين روزها يا مشكل تورم و گراني دارند يا بيكاري، يا براي بخشي از بدنه اجتماعي كه دغدغهشان آزاديهاي مدني و حقوق شهروندي و دموكراسي و… است،شايد مهمتر اين باشد كه هر طيف اصولگرا چه برنامهها و جاذبههايي دارد؟
ذائقه سياسي مردم، اگر آن طور كه متكي ميگويد هنوز اصلاحطلبي باشد، شايد اصولگرايان بايد بيش از اين براي تغيير اين ذائقه تلاش ميكردند .
اينكه حالا چرا تئوريسينهاي راست برايشان شعارهاي انتخاباتي مهم نيست را شايد بايد در هويتي كه هر يك از اين طيفها در آستانه انتخابات بر اساس آن شكل گرفتهاند، جويا شد.
اصولا در انتخابات، بهويژه در انتخابات مجلس، رسم است كه هر حزب و تشكيلات سياسي، بر اساس مخاطباني كه ميخواهد جذب كند و برنامههاي سياسي و اقتصادي و اجتماعياش، اقدام به طرحريزي و تدوين شعارهاي انتخاباتي ميكند.
اما حال در اردوگاه راست، سه طيف شكل گرفتهاند:
1- راست سنتي كه به اسم جديد متحديها آمدند؛
2- حاميان احمدينژاد كه دو دسته شدند؛ گروهي با چراغ خاموش آمدند و نزديكي به مشايي سبب شد اسمشان بشود انحرافي؛
3- گروه سوم هم شدند پايداريهايي كه حاميان ديروز احمدينژاد بودند و امروز در آستانه انتخابات دنبال هويتي مستقل از احمدينژاد براي خود ميگردند.
در نهايت هم گروهي ماند كه شدند منتقدان احمدينژاد به اسم صداي ملت با شاخصههايي مانند مطهري.
گروه اول يعني راست سنتي اين روزها تمام شعارش شده «حفظ اصولگرايي» يا شاخصهشان انتقاد آرام از سياستهاي احمدينژاد است.
ميگويند احمدينژاد از آنها عبور كرد، حال آنكه اين سنتيهاي جناح اصولگرا بودند كه احمدينژاد را احمدينژاد كردند.
در سخنرانيها و برنامههاي انتخاباتيشان، در چند هفته گذشته نميتوانيد از كليدواژههايي مانند معيشت و اقتصاد مردم خطي پيدا كنيد.
فرقي ندارد حدادعادل باشد يا زاكاني، توكلي باشد يا نادران؛ كليدواژهشان يا جريان انحرافي است يا احمدينژاد و تلاشهاي شخص وي براي عبور از مجلس و اصولگرايان.
گروه دوم، يعني مشاييهاي سياست كنوني، آنقدر شعارهايشان خاموش است كه نه برندي دارند، نه تابلويي و نه شعاري؛
پايداريها هم گويا اصلا آمدهاند براي كسب هويت در ميدان سياست؛
مرداني كه ميخواهند در سياست جناح اصولگرا قدي راست كنند و براي اينكه نشان دهند ميتوانند از بزرگان سياست باشند، با ادبياتي تندوتيز تمام دغدغههايشان از برنامههاي تلويزيوني تا مناظره و سخنراني، «ساكتين بعد از حوادث سال88» است.
در سخنان آنها هم رد پايي از مطالبههاي عام ديده نميشود. يا حرفشان ساكتين است يا همراهان؛ يا در حال متهم كرد مطهري و كاتوزيان هستند يا از لاريجاني و جفاهايش به اصولگرايي ناب ميگويند.
از رسايي تا كوچكزاده و آقا تهراني و روحالله حسينيان، همه ادبياتي مشترك دارند.
ميماند منتقدان احمدينژاد؛ تنها طيفي كه حداقل در ابتداي راه عنوان كردند ميخواهند «صداي» ملت باشند.
گفتند از دست احمدينژاد ناراحتند و معتقدند عملكرد او است كه كشور را در چنين شرايطي قرار داده.
اينها هم گرچه در ظاهر عنوان ميكنند صداي ملتند، اما در اصل هويتشان از يك طنابكشي با احمدينژاديها شكل ميگيرد.
مطهري و كاتوزيان گرچه ميگويند از وضع معيشت مردم ناراحتند يا آزاديبيان را در شرايط خوبي نميدانند و بايد اصولگرايان به حقوق شهروندي مردم اهميت بيشتري بدهند، اما براي اين دست حرفهاي زيبا، تاكنون برنامهيي ارائه ندادهاند.
براي اينها هم هنوز انحرافيها و پايداريها دغدغه اول است و شرط رفتن يا ماندن، نحوه ايستادن روبهروي احمدينژاديهاست تا ايجاد انگيزه براي مردم براي انتخاب نمايندگان واقعيشان در خانه ملت.
و همين است كه انتخابات مجلس نهم را به يك سمينار تخصصي آسيبشناسي اردوگاه راست تبديل كرده.
شهروندي كه علاقهيي به اين طنابكشيهاي درونجناحي اردوگاه راست نداشته باشد، گويا بيش از آنكه در نبود اصلاحطلبها، به شعار و برنامه راي بدهد، در نهايت مجبور است از روي پوسترها و چهرهها، رايش را به صندوق بيندازد.
گرچه اين احتمال و اميد هست كه در چند روز باقيمانده به پايان تبليغات مباحث اين گروه ها به جهت ايجاد انگيزه بيشتر در مردم و گرم كردن تنور انتخابات هم كه شده شعارهاي انتخاباتي جذاب كه منبعث از برنامه هاي عملي جهت رفع مشكلات و پاسخ به نيازهاي زندگي مردم باشد،طرح شود.
به انتخابات و جریاناتش آن چنان علاقه ای ندارم..
بهار_کوچکتان را ببوسید :)
[پاسخ]
با سلام
آيا پيشنهاد خاصي راجه به 15 كانديد نفتي هم داريد؟
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ اسفند 9ام, 1390 11:59:
سلام
اطلاعی ندارم
[پاسخ]
سلام دوست عزیز
ممنون بابت راهنمایی تون
[پاسخ]