یادداشت آقای عباس عبدی را در خصوص تاثیرات متقابل حوزههای اقتصاد و سیاست در ادامه بخوانید:
========================
بحث درباره چگونگي و شدت وابسته بودن سياست به اقتصاد و يا برعكس يكي از موضوعات مهم در حوزهی دانش و عمل سياسي است.
آنچه كه در ايران بيش از هر چيز ديگري مايه تعجب است، بيتوجهي كنشگران سياسي به میزان تعيينكنندگي ساختار اقتصادي در چگونگي برنامههاي سياسي است.
البته به لحاظ نظري اين ارتباط پذيرفته شده است و تا وقتي كه به ارايه تحليل مشغول هستند، چنين ارتباطي را ميپذيرند و جزییات آن را تشريح ميکنند.
ولي هنگامي كه وارد عمل سياسي ميشوند، تمام آن ادعاها و تحليلها به فراموشي سپرده ميشود و يكباره چنان عمل ميكنند كه گويي عرصه سياست به كلي مستقل از حوزه اقتصاد و ساختار اقتصادي است.
يعني اگر فلان فرد يا بهمان گروه جانشين فرد يا گروه حاكم شود، تمام مسايل حل خواهد شد، فرمان مديريت و اداره كشور در دستان افراد و گروههاي توانمند و صاحب صلاحيت قرار خواهد گرفت و خودروي كشور در مسير درست به حركت خواهد افتاد.
گويي كه رابطه مديريت سياسي كشور با ساختار اقتصادش رابطه راننده با خودرو است كه با تغيير و بهبود راننده، نحوه استفاده از خودرو نيز تغيير كرده و بهبود مييابد.
حاصل اين اشتباه در اين است كه پس از کوششهای سیاسی فراوان، وقتي هم افراد و حکومت تغيير ميكنند، ميبينيم كه جريان كلي مديريت كشور تغيير چنداني نميكند.
لذا گمان ميكنيم كه افراد جديد بر خلاف شعارها و برنامههايشان عمل كردهاند و مرتكب خيانت نسبت به مردم و وعدههايي كه دادهاند شدهاند (البته ممکن است چنین چیزی هم باشد ولی دلائل مهمتری هم در میان است).
در اين ديدگاه، سياست مسألهاي بسيار فردي و شخصي تلقي ميشود و به اين نكته روشن توجه نميشود كه سياستمداران به بازيگران تئاتر شبيهتراند تا هنرمندان نقاش.
بازيگران تئاتر هركدام بايد بر حسب نقشي كه كارگردان و نويسنده براي آنان تعيين كرده است ايفاي نقش كنند و افراد مختلف بر حسب اين كه چه تواناييهايي داشته باشند، اين نقش و فقط این نقش را تا حدي متفاوت از يكديگر بازي ميكنند.
در حالي كه هنرمندان نقاشي چنين محدوديتي را ندارند و هر تصور و خيالي را ميتوانند روي صفحه بوم نقاشي كنند.
همچنین نسبت و سهم ساختار اقتصادي در فضاي سياسي تا حدودي مثل كتابخانههاي تخصصي است كه هر كس ميتواند كتاب مورد علاقه خود را در آن پيدا كرده و مطالعه كند، ولي اين كتاب در چارچوب همان موضوع تخصصي كتابخانه است و نميتوان خارج از آن موضوع كتابي را براي مطالعه يافت.
اگر هم كسي در پي كتاب مورد علاقه خود در زمينهاي ديگر است، بايد به كتابخانه تخصصي مربوط به همان موضوع مراجعه كند. بنابراين انتخاب برنامه سياسي فقط در چارچوب ساختار اقتصادي امکانپذیر است، مگر آن كه برنامه اصلي معطوف به تغیير اين ساختار باشد. (امكانپذير بودن يا نبودن اين تغيير مسألهاي ديگر است.)
از سال 1378 كه قيمت نفت روند رو به افزايشي را تجربه كرد، همواره به دوستان و كنشگران سياسي متذكر ميشدم كه اگر براي اين افزايش قيمت فكر بکر و مناسبی نكنيد، ساختار اقتصادي ايران را دستخوش چنان تغييراتي میکند كه اصلاحات را به كلي زمينگير خواهد كرد.
فكري كه براي اين مسأله شد، تأسيس صندوق ذخيره ارزي بود.
صندوقي كه در جامعهاي مثل نروژ كاركرد دارد و بسیار مفید است و در روي كاغذ نیز تصميم بسيار سنجيدهاي است.
ولي بنده از همان موقع اعتقاد داشتم كه به دلائل خاص ایران اين مسأله چاره كار نيست و كماكان معتقدم كه مشكلات پيش آمده بعدي در حوزه سياست متأثر از بيتوجهي به چگونگي مصرف منابع اضافی ارزي حاصل از فروش نفت بود (البته یکی از عوامل مهم آن بود و نه همه عوامل)
هرچند گذشته، گذشته است، ولي اين مسأله در حال حاضر هم وجود دارد. وضعيت درآمدهاي نفتي تعيينكننده بسياري از سياستهاي كنوني و آینده است و ارزيابي هر سياستي (چه سياستهاي رقيب در جناحهای حكومتی و چه سياستهاي منتقدين) بدون ارجاع به اين ويژگي مهم ساختار اقتصادي قابل فهم و نقد نيست.
هر سياستي پيش از هر مسأله ديگر بايد نگاه و برنامه خود را در برابر اين مسأله روشن كند. اعلام موضع نسبت به آزاديهاي مدني، عدالت، مبارزه با فساد و فقر و بيكاري مهم است، ولي بدون ارجاع به مسأله نفت و درآمدهاي آن، فقط جملاتي بيخاصيت و فاقد اعتبار و تضمين اجرا خواهد بود.
هرچند ممكن است كه از نظر عدهاي انتخابات پيش رو سردتر از آن شود كه تصور ميرود، ولي وقتي كه پاي نفت و توزيع درآمدهاي آن به ميان بيايد، خواهيم ديد كه موضوع بسیار مهمتر از آن خواهد شد که گمان میرفت (حداقل در حوزههاي تكنمايندهاي) و بيشتر پيشبينيهاي سياسي غلط از آب در خواهد آمد.
زيرا متغير نفت قويتر از آن است كه ساير عوامل و متغيرها بتوانند در برابر آن مقاومت كنند و از حيث اثرگذاري خودي نشان دهند.
============
در همین رابطه از همین سایت:
آیا طرح تحول، برای احمدینژاد رای جمع میکند؟ (+)
سیاسیکاری در قضیهی بنزین (+)