آقای کامران محمدی، بهترین نویسندهی ایران را انتخاب کردهاند که با هم به نقل از وبلاگ ایشان بخوانیم (تاکیدها از من است)
================
فضای وبلاگ … جاي خوبي است براي گفتن چيزهايي كه جاي ديگري نميتوان گفت، مثل حرف زدن از ديگران و دوستان و همكاران.
با اين حال، اگر همهي وبلاگهاي همهي نويسندگان و منتقدان را بگرديد، بهندرت نوشتهاي مييابيد كه كسي در تأييد كسي نوشته باشد.
ما همه استاد تخريبيم. استاد حرص خوردن از موفقيتهاي همديگر، استاد تمسخر و نقد و تكذيب و استاد ناديده گرفتن.
ادبيات غرب مملو است از نوشتههايي كه نويسندگان بزرگ و كوچك در تأييد نويسندگان بزرگ و كوچك ديگر نوشتهاند…
آيا ميتوانيد تصور كنيد كه … نويسندهاي ايراني … نويسندهي ايراني ديگري را تایید کرده باشد؟
ما حتي نسبت به مردگانمان گرايش ناخودآگاه به تخريب داريم و تنها گاهي همه با هم تصميم ميگيريم كسي را بزرگ كنيم كه در تاريخ معاصرمان بسيار بسيار نادر است.
نويسندگان ما در بهترين حالت سكوت ميكنند. خودشان را براي هيچ كس خرج نميكنند، مبادا تمام شوند!
البته بعد از مرگ، در همان روزهاي تازه كه خاك هنوز سرد نشده، هيجانزده ميشويم، اما روال معمولمان براي همديگر، تخريب و در بهترين حالت، سكوت است.
جالب اين كه وقتي كسي از كسي به نيكي و با لحن تأييدي سخن ميگويد، آن قدر اين پديده عجيب و غيرعادي به نظر ميرسد كه فوراً ميگذاريم به حساب پاچهخواري و نان قرض دادن و معامله كردن و…
منتقدان و اهالي مطبوعات هم همين طورند. ميترسند از كسي تعريف كنند. جلسات نقدمان همين است. همه آماده … براي حمله و نابودي و تخريب طرف، از كتابش تا خودش و قيافهاش و رفتارش.
نقدهاي روزنامهاي و رسانهاي و راديويي و تلويزيوني و… نيز همين است. منتقدان و نويسندگان مطبوعات ياد گرفتهاند براي هيچ كس تأييدي ننويسند، مخصوصأ وقتي اين آدم را از نزديك بشناسند.
… دوروبريهاي ما هرگز نميتوانند خوب باشند. نه از نظر شخصيت و منش و رفتار و كردارشان، و نه در شيوهي نوشتن و داستانهايي كه خلق ميكنند. خوب بودن از نگاه ما مقدار واحد و اندكي دارد،
بنابراين اگر يك وقتي بگوييم فلان نويسنده، نويسندهي خوبي است، از حجم محدود خوبي، مقداري كسر شده و در نتيجه، به ما كمتر ميرسد!
دوروبرتان را نگاه كنيد، چه تعداد جمله، حتي تكجملههاي مثبت ميبينيد؟ شايد دربارهي آثار داستاني باز هم بتوان چيزهايي پيدا كرد. هنوز هم هستند بعضيها كه راحتتر ميتوانند از كتابهاي ديگران تعريف كنند، اما آدمها… حاشا و كلّا!
از نگاه ما همهي نويسندگان ديگر موجودات پست و حقيري هستند كه نميتوانيم دوستشان داشته باشيم. نميتوانيم يك جملهي مثبت دربارهشان بگوييم. و اگر هم يك وقتي خواستيم خلاف عادت، بيش از آن چه حقش است كسي را تحويل بگيريم و براي اينكه كيف كند، يك جملهي تأييدي دربارهاش بگوييم، شكي نيست كه بايد در خفا باشد و طوري كه يك وقت كس ديگري نشنود. چرا بايد از خودمان براي كسي كه رقيبمان است خرج كنيم. رقيبمان است. همه رقيب ما هستند، حتي اگر اصلاً نتوانند با ما رقابت كنند!
اينها همه اصول مبارزه در راه بزرگ شدن است و البته قواعد بسيار ديگري نيز هست. از جمله اينكه بين نويسندهاي كه ميشناسيم و ديدهايم و بهمان ثابت كرده اصلاً نويسنده نيست و دچار توهم است (كه تقريباً همهي آنها كه ميشناسيم در اين گروه قرار ميگيرند، منهاي آنها كه ما را نويسندهي بزرگي ميدانند!) و نويسندهاي كه اصلاً نديدهايم و نميشناسيم و حتي كارهايش را چون قابل نميدانيم، نخواندهايم، از نظر شايستهي تخريب بودن و نداشتن لياقت تشويق و تأييد، هيچ تفاوتي نيست.
نويسنده، نويسنده است و نويسندهي خوب، نويسندهي مرده است! چه ما ديده باشيم، چه نديده باشيم. چه شناخته باشيم، چه نشناخته باشيم…
نتيجه اينكه، ما حتي به آنها كه اصلاً نديدهايم و نشناختهايم هم رحم نميكنيم و هيچ فرصتي را براي نابود كردنش از دست نميدهيم…
البته همهي ما يك نويسندهي بزرگ هم ميشناسيم كه استثناست و همهي اين قواعد و قوانين دربارهاش برعكس ميشود. نويسندهاي كه بايد كشف شود، بايد درك شود، بايد وجوه برجسته و بزرگ و لايتناهي شخصيتش به ديگران معرفي شود، بايد توان و مايه و انديشههاي بالابلند آثارش را همگان بيابند و بنويسند، بايد همه بسيج شوند و يكصدا نام او را بگويند… نويسندهاي كه هم انسان شريفي است، هم بزرگترين نويسندهي ايران است.
بهترين نويسندهاي كه همهي ما ميشناسيم و از نگاه همهي ما فقط و فقط يك نفر است: من!
سلام آقاي نعمت الهي. از لطف تان ممنونم. شما هم موفق باشيد.
[پاسخ]
لیلا قاری پاسخ در تاريخ آذر 8ام, 1391 16:10:
من 14سالمه.1ساله دنبال نویسنده گی همین طور نمایش نامه فیلم نامه مینویسم.البته با کمک اقای توکل صالحی.خیلی دوست داردم روزی به اوج پیشرفت و موفقیت برسم و فردی شایسته برای کشورم باشم. من خیلی به شما افتخار میکنم .متشکرم.
[پاسخ]
آقای پویا نعمت اللهی شما چرا انقد اعتماد ب سقف داری منم ی نویسنده ی نوجوانم تا حالا پیش هر کسی نویسنده ای معلم ادبیاتی رفتم چنین چیزایی ب خدا نشنیدم ینی چی آقای محترم…
اصن شما خودتون نویسنده این اصن اثراتون چاپ شده بخونیم ببینیم چجور نویسنده ای هستین شما…
آقا تو نوشتن پست ببینین ک چی مینویسین…
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ آبان 24ام, 1392 13:53:
با سلام
شما ظاهراً دقت نکردهاید ….
در اول مطلب هم تصریح شده که نویسندهی این مطلب؛ آقای کامران محمدی هستند …
به هر حال ممنون از توجهتان
[پاسخ]
منم امدم
[پاسخ]