آقای محمدحسین غیاثی یادداشت تاملانگیزی نوشتهاند که به نقل از سایت ایشان عیناً در همینجا نقل میشود
==========================
مشاور امور جوانان بود! پرسیدم که مثلآ چه چیزی را مشاوره میدهی؟ به زیرکی از جواب سؤالم طفره رفت . انگار در این طفرهروی ورزیده بود و این اولین بارش نبود. خودش هم جوان بود . مثل یک میلیون و هشتصد نفر از جوانها.
متولد 64 . شاعر هم بود. کتاب شعری درباری جنگ و شهادت منتشر کرده بود. در یک نهاد انقلابی هم کار میکرد (شغل دوم). کار شعری. درآمدش بد نبود. آنقدر که هر 45 روز، یک هفته سفر کند. شغلاش در مذاقاش هم باید بد نبوده بود. این را از بس که میخندید فهمیدم. به هر بهانهای میخندید!
با او کلنجار رفتم. خالیالذهن بود. صاف ِ صاف. اُمّی – فقط به او وحی نشده بود. چیزی نخوانده. کاری نکرده. راستش شعر هم نداشت. اما یک کتاب شعر سروده بود. مشاورهم بود. از بس پرکار، که نیاز داشت یک هفتۀ تمام استراحت کند. هر 45 روز یک هفته! فقط میخندید.
اگر روزی چاههای نفتمان بخشکد و قرار شود مملکت با پول مالیات بچرخد، آنوقت یا باید مثل افغانستان دهانمان به دست سازمان ملل و آمریکا دوخته شود. یا مثل ترکیه چند میلیارد دلار طلا و پول بیزبان یک فلکزدهای را از سر گردنه، بار کنیم و به بانک مرکزی ببریم یا مثل پاکستان خانهخراب شویم .
آن وقت، مشاور امور جوانانمان هی مشاوره بدهد. هی شعر بخواند. هی کار کند. کارهایی پر از هیچ؛ و حقوق بگیرد تا سفر کند برای تمدد اعصاب هیچ و پوچ. و بازهم بخندد به ریش ملت .
همه چیزمان بوی نفت می دهد . شعرمان . هویتمان . مشاورمان . مغزمان و ایضاً عقلمان.
آن روز (همان روزی که چاه های نفت بخشکد) بزرگترین تشکل غیردولتی کشور اعلام موجودیّت خواهد کرد تا ما را یک قدم به مدنیت نزدیک کند. سندیکای کارمندان هیچکارهی اخراجی با دو میلیون نفر عضو اصلی!
فیلمسازان درپیتی. شاعران بند تمبانی. مشاوران حرف مفت. مدیران دکوری. سجّاده آبکشها با مسئولیت محدود. پیمانکاران پورسانتی. روزنامهنگاران با اغلاط فاحش املایی.
مدیران عامل شرکتهای واردات قاچاق و صادرات آبرو و حیثیت اقتصادی. نویسندگان کتابهای سفارش نفتی. سیاستمداران مجیزهگو و کارچاقکُن و غیره و غیره هم میتوانند به عنوان اعضای افتخاری به این تشکل بپیوندند. این تشکل حتی میتواند با تشکل کلاهبرداران حرفهای، یک جبهه تشکیل دهد .
با تأسیس بزرگترین تشکل غیردولتی خاورمیانه، بازهم در منطقه اول خواهیم شد و مدیریت جهانیمان را به رخ خواهیم کشید. مُردیم از بس که اولّایم! دلم برای دوّم شدن تنگ شده است! یعنی میشود یک روز در منطقه دوّم شویم؟ نمی دانم. شاید!
نظر شما چیست آقای مشاور؟ می خندد !
پس خشکیدن چاه ها هم همیشه بد نیست
[پاسخ]
پویا نعمتاللهی پاسخ در تاريخ مهر 18ام, 1389 12:04:
سلام
والله چه عرض كنم.
به هر حال ممنون از اين كه سر زديد.
[پاسخ]
دانلود مجموعه داستان روسریهای سبز ./ هشت داستان کوتاه با موضوع جنبش سبز ایران . زمان برای دانلود کتاب : یک دقیقه /. این کتاب را به دیگران معرفی کنیم . لینک دانلودش را در وبسایت و وبلاگ خود بگذاریم . آدرس : http://www.salin-moghadas.blogspot.com
برای دانلود به آدرس وبسایت من بیایید
[پاسخ]