گاهی باید تبسم کرد و… گذشت
گاهی باید سوت زد و … گذشت
گاهی باید ندید و … گذشت
حتی گاهی پیش میآید که اشکی باید ریخت و… گذشت
اما گاهی هم باید یقهای را گرفت .ایستاد و اعتراض کرد. مشت کوباند. سیلی زد. خشمگین شد. سرخ شد. فریاد زد. …
یا هر کاری به جز تبسمکردن و سوتزدن و خود را به ندیدنزدن و گریهکردن و بعد… گذشت
اما به هر حال باید گذشت…
========
این شعر از سرودههای دوست خوبمان خانم آزاده سهرابی بود. لینک وبلاگ ایشان در اینجا
سلام پویا جان
برای آن ایمیل سپاسگزارم. خیلی قشنگ بود.
راستی ! جای خالی بعضی خاطره گونه ها و مشاهده نویسی ها در خیال خواب حس نمیشه؟
یک کاریش بکن
[پاسخ]