در مورد مناظرهی آقایان موسوی-احمدینژاد، مطالب زیادی دیدم که به نظرم یادداشت آقای پدرام، حاوی مدلولات عینی و تعمقانگیز مهمی است و در اینجا یادداشت ایشان را منعکس میکنم.
برای دیدن اصل یادداشت، به اینجا بروید:
=========
مناظره ميرحسين موسوي و محمود احمدينژاد، واقعهاي بسيار نادر و قيمتي بود. نادر و قيمتي از اين جهت كه دو واقعيت مهم را بصورتي واضح، زنده و همهفهم در 90 دقيقه در معرض ديد 50 ميليون ايراني قرار داد كه شايد با بكارگيري بهترين كارشناسان سياسي و اجتماعي و صرف صدها ساعت وقت و ميلياردها تومان پول نميشد آنرا نماياند. يكي اينكه دموكراسي واقعي در كشور عينيت ندارد و ديگري اينكه، برخيها كه با داعيه ارزشهاي ديني و مبارزه با قلههاي ثروت و قدرت و بعنوان مظهر اصولگرائي به حكومت رسيدند براي ماندن در قدرت چهها كه (اعم از چههاي قانوني و چههاي شرعي) نميكنند.
آقاي احمدينژاد در مناظره خود با آقاي موسوي، عملاً و علناً اعتراف كرد كه بصورتي سازمانيافته و با پول مردم در زندگي خصوصي آنان تجسس ميكند و اينكه ميگويد من يك لحظه خدمت به مردم را با فعاليتهاي انتخاباتي تلف نميكنم چون بسياري از گفتههايش خلافواقع است و او بجاي خدمت به مردم در اين ايام، مشغول تجسس در احوال شخصي و پروندهسازي براي افرادي ميشود كه با آنان مخالف است. بعنوان نمونه در جريان مناظره اخير ديديم كه آقاي احمدينژاد در حضور 50 ميليون بيننده، پرونده تحصيلي فردي را كه بالطبع اطلاعات شخصي اوست با بيان اسم و مشخصات نشان داد و عليه او ادعاهائي كرد بدون آنكه حق چنين كاري را داشته و وظيفهاش بوده باشد. او مگر ضابط قضائي بوده و حكم قضائي داشته كه بخود اجازه داده با سوءاستفاده از موقعيت شغلي خويش، اطلاعات شخصي انساني را در اختيارگرفته و بررسي كند و بدتر از آن، عليه او و به نفع خود از آن بهرهبرداري نمايد. فسادي بدتر از اين و سوء استفادهاي شرمآورتر از اين ميتوان تصور كرد. كسي كه در علن و درباره مسائل كماهميتي چنين ميكند چگونه ميتوان اسرار مهم كشور را به او سپرد؟ و چگونه ميتوان در سايه چنين دولتي با آرامش سر بر بالين گذاشت؟
اين رويداد كه از جهتي تلخ و از جهتي شيرين بود، نشان داد كه كساني كه داعيه شهيدشدن در راه مبارزه با قلههاي قدرت و ثروت را داشتند چگونه خود در چنگ آن گرفتار آمده و براي پائين نيامدن از آن، به هر اقدام ناصوابي دست مييازند. اما از منظر اجتماعي اين، نتيجه طبيعي پشتپا زدن به دموكراسي واقعي و بازيچهكردن آن است. بهعبارت ملموستر:
– اين، نتيجه طبيعي نظارت استصوابي است و اگر امروز قرار باشد كسي بابت اين واقعه مذمت شود شوراي نگهبان و اوليتر از آن نظارت استصوابي است.
– اين، نتيجه طبيعي پشتپا زدن به قانون و دور زدن آن حتي در مقياس قانون اساسي است؛ وقتي تفسيري از اصل 44 قانون اساسي ارائه ميكنيم كه 180 درجه مقابل نصصريح آن است وقوع چنين بيقانونيهائي از سوي رئيس دولت امري قابل انتظار خواهد بود.
– اين، نتيجه طبيعي نداشتن قوه قضائيه مستقل است؛ وقتي قوهقضائيه، فردي را بهجرم جاسوسي به 8 سال زندان محكوم ميكند ولي چند هفته بعد او را آزاد ميكند روشن است كه رئيس دولت نيز به خود اجازه ميدهد در حريم خصوصي مردم وارد شود و در زندگي آنها به تجسس مشغول گردد.
– اين، نتيجه طبيعي نداشتن احزاب و رسانههاي آزاد و مستقل است؛ اگر احزاب و رسانههاي مستقل داشتيم و هر بحث و گفتگوئي را با عيار خوشحالي و ناخوشحالي اسرائيل و آمريكا نميسنجيديم(1)، اينگونه بحثها و بدگمانيها در زمان خود در مناظرهها و گزارشات رسانهها مطرح ميگرديد و اگر سوء تفاهم بود برطرف ميشد و اگر واقعيت داشت فرد يا افراد متهم به مجازات خود ميرسيدند و جامعه از قبل حضور آنها در اركان قدرت متحمل هزينه و زيان نميگشت.
انتخابات آزاد و رقابتي(داشتن نظارت استصوابي)، حاكميت قانون، استقلال قوهقضائيه و احزاب و رسانههاي مستقل، همه و همه از پايههاي دموكراسي هستند. بنابراين اگر از وقوع بداخلاقيهائي چون آنچه كه در مناظره آقايان موسوي و احمدينژاد روي داد ناراحتيم نبايد به موعظه اكتفاء كنيم بلكه كافي است الزامات استقرار دموكراسي واقعي در كشور را مهيا سازيم.
در پايان اضافه ميكنم هرچند برنده اصلي مناظره آقايان موسوي و احمدينژاد مردم و دموكراسي بود، اما آقاي موسوي نيز عليرغم صعف در قدرت بيان، در اين مناظره و مناظره بعدياش با آقاي رضائي گزارههائي را مطرح كرد كه من به او اميدوارتر شدم.
پينوشت:
1)بخش غالب سخنان آقاي احمدينژاد و بخشي از سخنان آقاي موسوي، مطالبي بود كه سالها از سوي رسانههاي خارجي مطرح ميشد و از ديروز كه اين مناظره پخش شده بسياري از آنها، ميگويند ديديد كه ميگفتيم جمهوري اسلامي چنين است و چنان است. حالا بايد ديد كه آيا كيهان، آقاي احمدينژاد را بابت اينكه باعث خوشحالي دشمن! شده است مذمت خواهد كرد يا نه؟
مثل اينكه كونت ميخاره ها
[پاسخ]
گمانم شما و نویسنده اول اینکه از هواداران مغموم جریان موسوی می باشید
و اینکه از جریان آزاد اطلاعات چیزی نشنیده اید
نویسنده مقاله با حمله به دشمن خیالی (تجسس در اطلاعات آزاد) در مذمت جریان فکری مخالف خویش قلم فرسوده
[پاسخ]